ای رویایم تو بیا...

🌹به نام خدا🌹

✨️✨️ای رویایم✨️✨️

وقتی بچه ای رویاهایی رو برای خودت انتخاب می کنی.

خودتو همیشه در قالب رویاهات تجسم می کنی.

با اون رویاها زندگی میکنی و پروبال درمیاری اما زمانی که میخوای پرواز کنی،

لحظه ای که میخوای پرواز کنی و با بالهات اوج بگیری،

اون موقع واقعیت زندگی بالهای رویاهاتو با زنجیر قفل می کنه و اجازه پرواز بهت نمیده.

✨️ اون موقع هست که در حسرت رویاهات واقعیت زندگیتو سپری می کنی.

و اون رویاها همیشه رویا میمونن.✨️

ای رویایم!

تو بیا تو بیا بامن!

تو کجا تو کجا تا من!

تو کجا تا من!

سلامی دوباره خوام داد، به جویبار که در من جاری بود، به ابرها که فکرهای طویلم بودند

به نام خدا

سلامی دوباره خوام داد

به جویبار که در من جاری بود

به ابرها که فکرهای طویلم بودند

سلاااااااااااااااام به  همه دوستای عزیزمپنج سالی هست که پستی نذاشتم. وای نمیدونین چقدر دلم برای ووبلاگم و شماها تنگ شدش با همه شوقی که دارم میبینم وبلاگمو اما خیلی دلگیرو غم انگیز شده برام همه دوستای قدیمم که میشناختمشون رفتن و وبلاگاشونو یا حذف یا رها کردن دنیای تکنولوژی همینه. احتمالا همه اشون رفتن تو اینستا یا ... الان دیگه دنیای وبلاگ نویسی تا حدی میشه گفت ازبین رفته. یه زمانی تب وبلاگ نویسی آدمو می سوزوند اما الان اون تب تبدیل شده به تب اینستا. اما من همچنان با اونکه خودم و کارم تو دنیای تکنولوژی هست هنوز کنار نیومدم و علاوه بر اینکه دنبال اینستا نرفتم الان برگشتم به وبلاگم کی هست که بلاگفا منو بیرون کنه بگه بسه دیگه بروووووووووووووووووووو 

دوستای عزیزم هرجا که هستید همیشه شاد و موفق و سلامت باشین

وااای چقدر سرده... از سرما یخیدم وای این اسپیلتم باد سرد میزنه تا گرمبا این شرایط کرونا و بی پولی ادارات همینم قنیمته

تو این مدت کلی پیر شدمالبته تجربه ام زیادتر شدش نمیه کارمندم به امید استخدامی برنامه نویسم، هم سایت هم اپلیکیشنبالاخره رشته حقوقو خوندم و منتظرم بعد سرشلوغیام بشینم برای وکالت بخونم باید به همه آرزوهام برسم تا بتونم با خیال راحت دنیای بعد رو تجربه کنم

این روزا سریال کره ای آقای ملکه رو دارم میبینم. وای واقعا فوق العاده هست توصیه من به شما دوستان دیدن این سریال هست با همه کمدی بودنش و عوض کردن روحیه اما من هر لحظه بیشتر ملکه رو درک میکنم و اون احساس ناامیدی که داشت  احساسی که خودشو تو قفس زندگی میدید

نگاه کنی برات...چی مونده از شکست... پلایی که یه شب...پشت سرت شکست...ندونی از خودت...کجا فرار کنی... ندونی با دلت... باید چیکار کنی.. شاید یه روز سرد... شاید یه نیمه شب... دلت بخواد بشه... برگردی به عقب...

تاحالا به این مرحله از زندگی رسیدین؟ چطور ازش گذر کردین؟؟چطور دارین گذر می کنین؟

ایکاش می شدش آدم کلید Ctrl+Z میزدش و میتونست یکم برگرده به عقب. بتونه انتخاباشو درست کنه. بتونه پلهای شکسته آرزوهاشو از نو ببینه بدون هیچ لک و ضربه ای

کاش فرصت جبران دل شکسته امونو داشتیم. اما متاسفانه همیشه خوابیم. خواب غفلت از خودمونو دلمونو اطرافیانمون.

امید روزی برسه که دیر نباشه

من برم سیستمای اداره رو درست کنم اینقدر تماس گرفتن رشته حرفام پاره شدآخه ی وبینارم نمیتونن راه بندازن

به امید دوباره دور هم جمع شدن دوستای عزیزم

فعلا یا حق

دلنوشته ای با خدا

به نام خدا

 

ﺍﻟﻮ ﺳﻼﻡ ﻣﻨﺰﻝ ﺧﺪﺍﺳﺖ؟

ﺍﯾﻦ ﻣﻨﻢ ﻣﺰﺍﺣﻤﯽ ﮐﻪ ﺁﺷﻨﺎﺳﺖ ...

ﻫﺰﺍﺭ ﺩﻓﻌﻪ ﺩﻟﻢ ﺍﯾﻦ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ

ﻭﻟﯽ ﻫﻨﻮﺯ ﭘﺸﺖ ﺧﻂ ﺩﺭ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﯾﮏ ﺻﺪﺍﺳﺖ ...

ﺷﻤﺎ ﮐﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﯾﺪ ﭘﺎﺳﺦ ﺳﻼﻡ ﻭﺍﺟﺐ ﺍﺳﺖ

ﺑﻪ ﻣﺎ ﮐﻪ ﻣﯿﺮﺳﺪ٬ ﺣﺴﺎﺏ ﺑﻨﺪﻩ ﻫﺎﯾﺘﺎﻥ ﺟﺪﺍﺳﺖ؟

ﺍﻟﻮ....

ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﻗﻄﻊ ﻭ ﻭﺻﻞ ﺷﺪ!

ﺧﺮﺍﺑﯽ ﺍﺯ ﺩﻝ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ ﯾﺎ ﮐﻪ ﻋﯿﺐ ﺳﯿﻢ ﻫﺎﺳﺖ؟؟؟

ﭼﺮﺍ ﺻﺪﺍﯾﺘﺎﻥ ﻧﻤﯿﺮﺳﺪ ؟ﮐﻤﯽ ﺑﻠﻨﺪ ﺗﺮ٬

ﺻﺪﺍﯼ ﻣﻦ ﭼﻄﻮﺭ؟ﺧﻮﺏ ﻭ ﺻﺎﻑ ﻭ ﻭﺍﺿﺢ ﻭ ﺭﺳﺎﺳﺖ؟

ﺍﮔﺮ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻣﯿﺪﻫﯽ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺩﺭﺩ ﺩﻝ ﮐﻨﻢ ...

ﺷﻨﯿﺪﻩ ﺍﻡ ﮐﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﺑﺮ ﺗﻤﺎﻡ ﺩﺭﺩ ﻫﺎ ﺷﻔﺎﺳﺖ !

ﺩﻝ ﻣﺮﺍ ﺑﺨﻮﺍﻥ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﺧﻮﺩ ﺗﺎ ﺳﺒﮏ ﺷﻮﻡ٬

ﭘﻨﺎﻫﮕﺎﻩ ﺍﯾﻦ ﺩﻝ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺷﻤﺎﺳﺖ ...

ﺍﻟﻮ٬ ﻣﺮﺍ ﺑﺒﺨﺶ٬ ﺑﺎﺯ ﻣﺰﺍﺣﻤﺖ ﺷﺪﻡ٬

ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺯﻧﮓ ﻣﯿﺰﻧﻢ٬ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ...

ﺗﺎ ﺧﺪﺍ ﺧﺪﺍﺳﺖ!...

------------------------------------*قیصر امینی پور

یا حق

امروز روز بزرگ و پر برکتیه!قدرشو بدونین

به نام خدا

سلام به همه دوستای گلمامیدوارم حالتون خوب خوب باشه

بعد از ۶ ۷ یعنی یکم قبل از فوت دخترخاله اماز ماه رمضون تا الان آهنگی گوش نداده بودم! الان بعد از گذشت ماه سنگین صفر یهو فتفا رسید آهنگ بگوشم!اونم یهو چه شعری اومد

نه خودش موند نه خاطره هاش

دلخوشیام و زیر پاش گذاشت و گذشت

هنوز هاج و واجم که چجوری شد

هرکاری کردم که از پیشم نره

نمی دونستم که از این فاصله ها

از این جدایی داره لذت میبره

اونکه میگفت مثل منه از جنس منه

نمیدونستم دلش انگار از سنگه

چقد به خودم دروغی میگفتم

الان هرجا باشه واسه ی من دلتنگه …

باور کنم یا نکنم قلبمو جا گذاشت و رفت

طفلکی دل ساده مو تو غم تنها گذاشت و رفت

کلی فاز دادا

خیلیا ارزش امروز یعنی اول ربیع الاولو نمیدونن!بهتون میگم که بدونینمنم دعا کنید

اول از همه این روز بزرگ رو به آقامو امام زمان (عج) تبریک میگم!امروز روزشونه، ایشاله سال دیگه همین موقع ظهور کرده باشند و با ایشون فرا رسیدن این ماه بزرگ رو جشن بگیریم امیدوارم که هممون برای پیامبر(ص) و پسرشون آقا امام زمان(عج) امت خوبی باشیم

به همه آدمای روی زمین این روز بزرگ رو تبریک می گم

فضيلت و اعمال ماه ربيع الاول

ماه ربيع الأوّل ؛ { اهمّيت / فضيلت . آداب و اعمال . وقايع }
فضيلت : اين ماه مانند نامش بهار ماه هاي دوازده گانه است؛ چون ولادت رسول خدا صلّي الله عليه و آله و سلّم در اين ماه اتّفاق افتاده است ... ( المراقبات . ص 71 ) .
روزه ي روز 17ربيع الأوّل بسيار فضيلت دارد و اين روز، يکي از آن چهار روز است که در تمام سال به فضيلت روزه ممتاز است (مفاتيح الجنان . فصل نهم . در اعمال ماه ربيع الأّوّل ).

حوادث تاریخی شب اول ربيع الاول:

اين شب به نام «ليلة المبيت» مزين است، در اين شب يک حادثه مهم تاريخى واقع شده است؛ در سال سيزدهم بعثت، رسول خدا(ص) از مکه به قصد هجرت به سوى مدينه، از شهر خارج شد و در «غار ثور» پنهان گرديد و اميرمؤمنان حضرت على(ع) براى اغفال دشمنان، فداکارانه در بستر آن حضرت خوابيد و مشرکان قريش که خانه رسول خدا(ص) را محاصره کرده بودند، به گمان آن که ايشان در بستر آرميده است، تا صبح منتظر ماندند و چون صبحگاهان با شمشيرهاى برهنه به منزل آن حضرت هجوم بردند تا رسول اللّه(ص) را بکشند، حضرت على (ع) را ديدند که از آن بستر برخاست، بدين ترتيب، پيامبر گرامي اسلام(ص) در فرصتى مناسب خود را از چنگال مشرکان قريش نجات داد و امام علي(ع) نيز با اين فداکارى، عشق، علاقه و برادرى خود را نسبت به ايشان نشان داد؛ اين در حالى بود که هر زمان ممکن بود کسى را که در آن بستر خوابيده بود به قتل برسانند.

بنابراين آيه شريفه «وَ مِنَ النّاسِ مَنْ يشْرِى نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّهِ وَ اللّهُ رَئُوفٌ بِالْعِبادِ; (سوره بقره، آيه 207) بعضى از مردمِ (با ايمان و فداکار) جان خود را در برابر خشنودى خدا مى فروشند; و خداوند نسبت به بندگان مهربان است» در حق اميرالمومنين (ع) نازل شد.

سال هجرت رسول خدا (ص) مبدأ تاريخ مسلمانان است و تحولى عظيم در جهان اسلام روى داد.

اعمال روز اول ماه ربیع الاول

روز اوّل :
1- روزه . 2- زيارت : مناسب است زيارت جناب رسول الله صلّي الله عليه و آله و سلّم و امام اميرالمؤمنين علي عليه السّلام در اين روز (مفاتيح الجنان . فصل نهم . در اعمال ماه ربيع الأّوّل ) .

از بهترین کارها این هست که فرا رسیدن این ماه بزرگ رو به پیامبر اکرم(ص) تبریک بگیم

ماه خوب و خوشی رو داشته باشین

خدایا!ب حق همین روز بزرگ و عزیر حاجت مشروع همه آدمارو براورده کن و به همه موفقیت و خوشبختی بدهالهی آمین

شاد باشید همیشه هرجای این کره خاکی زندگی میکنید

راستی!کریسمس همگی مبارک

ایکاش بابانوئل میومد به منم کادو میدادمنم دلم کادویی میخواد

شاد باشینو ازین روز قشنگ لذت ببرید

به امید روزای قشنگ تر از روز قبلیا حق

اشتباه خودمو تلافی روزگار

به نام خدا

سلام به همه دوستام، چه اونایی که ازدواج کردنو رفتن از وبلاگاشون چه اونایی که هستن چه اونایی ک رفتن دنبال کارو درسشون

این وبلاگ بهترین دوستمه!مثل همون موضوع که میگن کتاب بهترین دوست آدماست، بجای کتاب وبلاگمه

با اون که سرما خوردمو نتونستم امروز برم سر کار اما دلم هوای وبلاگمو کرد!یچند وقتیم هست زیاد رو فرم نیستم

قالب وبلاگم میگن بچگونه هست اما بخاطر یکی که دوسش دارم شبیه رالف بوده و هر وقت کارتونشو میبینم یادش می افتم گذاشتم، البته تا یه مدتآخه خودم خیلی شبیه دختره ام

وای کشتن منو این بچه هانه درس میخونن نه هیچی!

صد رحمت به این عروسکه!این درس بخون شد اونا نهالبته باید بگم این عکسو خودم گرفتم!سه شنبه که میشد92/7/9 ساعت ۸ صبح با بچه های سال دوم کلاس داشتم.رفتم ازکلاس بیرون که ازمدیرقلم برد بگیرم. وقتی برگشتم دیدم بچه ها در تکاپوین!باکلی توجه به اطرافم متوجه این حرکتشون شدم. بعد درس از خوش ذوقیم عکس گرفتم از هنرشون

چندوقت پیش داشتم از سال سومام و دومام امتحان می گرفتم و اونا هی صفر میشدن، منم هی حرص می خوردم، یهو یکی بهم گفت حقته!بخورو دم نزن که چرا نمی خونن!با تعجب دورمو نگاه کردم، متوجه شدم که وجدان درونم داره بهم حرف میزنهحرف که نه، گذشته امو تو سرم میزنه

یاد خانم گودرزوند عزیزم افتادم که چقدر بهم می گفت درس بخونو نمیخوندمدست روزگار جوری زد ب سرم که دقیقآ با سال سومام درس شبکه دارم!همون درسی که من نمیخوندم الان اونا نمی خونن

روزگار هست دیگه

امیدوارم همه معلمام هرجا که هستن سالمو سرحال باشن

البته بعضی از اساتیدم جنایت کردن در حق ما!همین دیروز تو فیس بوک استاد کارشناسیم یه کامنت گذاشتم واسه موضوع قبولیش تو دکتری!

نوشتم:  استاد خوبی که نبودی، شاید دانشجوی خوبی بشی

واسه یه دانشجو بی ادبی این حرف، اما من به این استاد حتی به اندازه یک کلمه شرمنده نیستم و دینی در حق من نداره!اون دین داره که پول بی زبونو خورد بجا درس رفت فوتسال مسابقه داد

حقش بود!

ایشاله که هیچکی اینجور استاد نشه

شاد باشین و موفق دوستان خوبم

تا درود دیگر بدروووود

سابجکتی ندارم که روی نوشته حالم بزارم

به نام خدا

سلام.بعد مدت ها فتفا رسید بنویسم توی وبلاگم!

دوست داشتم امشب یه معجونی میخوردم،وقتی بیدار میشودم میدیدم که نامرئی ام!پیش همه میرفتمو همه کسایی که دوست داشتم میدیدم اما اونا منو نمیدیدن

خیلی گرفته ام!چی کنم؟

گریه؟بی بهونه؟

نه!پاشو با نوشتن خودتو تخلیه کن

توچی؟تو برگه؟

آخه تو تو برگه حرف بنویسی؟

خوب کجا بنویسم؟

تو وبلاگت

تو کدوم وبلاگم؟حوصله هیچ کدومو ندارم!برم جدید درست کنم؟

نه!تو همونی که تنها دوستتو رفیقته!تو همون که توشادی و غمات،تو همه لحضاتت کنارت بوده و حرفاتو شنیده

آهان!دست نوشته های فرشته کوچولوی زمینی

اینا حرفایی بود که با خودم زدم تا راهی پیدا کنم واسه تخلیه حالم!

همه فکر می کنن که یه چیزی ک جدید میاد بهتره و باید قبلیو گذاشت کنار

اما هیچی قدیمی نمیشه!چه آدمای تو زندگی،چه وسایل زندگی.همیشه اولی اولیه و هیچ وقت کهنه نمیشه و از یاد برده نمیشه

از وقتی مدرسه میرم احساس افسردگی بیشتری میکنم!چون هرکسی! و با غمو مشکلات میبینم!خدایا چقدر بیمار سرطانی زیاد شدهخودت به عظمت و بزرگیت همه رو شفابده و ب زندگیشون برگردون

چقدر دلم میخواست برگردم به ۵ سال قبل!کاش میشد دفترزندگیو از نو نوشت!شکاش میشد اشتباهای زندگیو پاک کرد!

احساس میکنم از فارغ التحصیلی کاردانیم تا الان خیلی تغییر کردم که این تغییراتو دوست ندارممیخوام برگردم به گذشته اماما هر کاری میکنم اخلاقم به قبل بر نمیگرده

میرم مدرسه!شاگردامو میبینم یاد دوران دبیرستان خودم می افتم!وقتی که ساده بودیم،میگفتیمو میخندیدیم، هیچی حالیمون نبود.اما حالا عوض شدیم

امروز تولد شاگردم بود!بهش هفته پیش گفته بودم شیرنی بیاره

مائده!عزیزم!تولدت مبارک

البته باهاشون ۸ یا ۹ سال فاصله سنی دارم

کاش به بچیزی که رفته میشد گفت برگرد

پاشم برم بخوابم،صبح باید برم سر کار

امیدوارم شما ها شاد باشین

خدايا از تو امان خواهم در آن روزى كه سود ندهد كسى را نه مال و نه فرزندان مگر آن كس كه دلى پاك به نزد

به نام خدای خوب خودم!

خدايا از تو امان خواهم در آن روزى كه سود ندهد كسى را نه مال و نه فرزندان مگر آن كس كه دلى پاك به نزد خدا آورد

و از تو امان خواهم در آن روزى كه بگزد شخص ستمكار هر دو دست خود را و گويد اى كاش گرفته بودم با پيامبر راهى

و از تو امان خواهم در روزى كه شناخته شوند جنايتكاران به سيما و رخساره شان و بگيرندشان به پيشانيها و قدمها

و از تو امان خواهم در آن روزى كه سود ندهد ستمكاران را عذرخواهيشان و بر ايشان است لعنت و ايشان را است بدى آن سراى

مولاى من اى مولاى من تويى آفريدگار و منم آفريده و آيا رحم كند بر آفريده جز آفريدگار ؟

مولاى من ... تويى سرور و منم بنده و آيا رحم كند بر بنده جز سرور او ؟

مولاى من اى مولاى من تويى هميشگى و منم زوال پذير و آيا رحم كند بر زوال پذير جز خداى هميشگى ؟

مولاى من اى مولاى من تويى سخاوتمند و منم بخيل و آيا رحم كند بر بخيل جز سخاوتمند ؟

مولاى من اى مولاى من تويى راهنما و منم گمراه و آيا رحم كند بر گمراه جز راهنما ؟

مولاى من اى مولاى من تويى آمرزنده و منم گنهكار و آيا رحم كند گنهكار را جز آمرزنده ؟

يا ذَاالْجُودِ وَالاِْحْسانِ وَالطَّوْلِ وَالاِْمْتِنانِ بِرَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ

اول به آقام سلام می گم چون امروز روزشونه!می خوام امروز با آقام صحبت کنم!!!

سلام آقا جون!میدونم لایق جواب دادنت نیستم!می دونم سر شکسته ام!اما جز به شما توسل نکنم به کی توسل کنم؟؟تنها توکلم ذکر خدایاست تنها توسلم شمایین!

آقاجون امروز بدجور دلم هوای مناجات پدرتون آقا امیرالمومنین رو کرد واسه همین اول پستمو با مناجات امامم شروع کردم!کاش این قدر رو سیاه نبودم پیشتون و با سربلندی باهاتون صحبت می کردم!

آقا جون خیلی خوبی که با این همه گناهی که از ما می بینی باز هم شفاعت مارو از خدای خوبمون میکنی!نمی دونم اگه خدا لحظه ای روشو ازم برگردونه چه اتفاقی واسم می افته!

خدایا هزار بار توبه شکستم و تو باز منو از خودت نروندی!وقتی برگشتم با لطف و کرمت منو به سوی خودت خوندی!!خدایا خیلی احساس خوشبختی میکنم چون تورو دارم!

آقاجون زودتر ظهور کن!دنیا نیاز به حضور خیبریتون داره!بیا امامم!تویی اون مهدی موعودی که پیامبر عظیمو شآنم  بشارتشو داده!بیا امامم!

خبر آمدخبری در رها است......سر خوش آن دل که از آن آگاه است

شاید این جمعه بیاید شاید......پرده از چهره گشاید شاید

و حالا سلام عرض می کنم خدمت کسی که وبلاگمو داره می خونه!از وقتی اومدم فقط واسه دل خودم می نویسم و کسی رو دعوت نکردم!اما هرکی میخواد تشریف بیاره!قدمش روی چشمام

این روزا یکم سرما خوردمو نتونستم درس بخونم!محبوبم منو طلبیده میخوام برم پیشش!تا ۶تیر هم نمتونم درس بخونم!دارم میرم مشهد بیش امام رضام!ایشالله قسمت همه کسایی که دوست دارن برن بشه!

خدایا!به حق این روز بزرگ و پر عظمت به همه پشت کنکوریا کمک کن در رشته ای که دوست دارن قبول بشن!به منم کمک کن

خدایا!همه به حاجات مشروعشون برسن و از دعای خیر اونا منم به حاجاتم برسم

خدایا کمکم کن تو اتفاقای زندگیم محکم تر باشم!تحملمو زیاد کن

خدایا ظهور آقامونو زودتر بگردان!

خدایا!شکرت !شکر

الهی آمین

خدایا به امید تو و بهترین مخلوقاتت امروزمو شروع می کنم

یا حق

واااااااااااااااای بازم پشت کنکوری شدم

به نام خدا

کنکور

دوستای خوبم سلامخوبین؟؟

یادش بخیر موقعی که دست به قلم شدم تو این وبلاگ داشتم واسه کنکور کاردانی خودمو آماده می کردمالان واسه کنکور ارشد دارم آماده می شم،وای که چقدر زود گذشت

برام دعا کنید که بتونم درس بخونم آخه کتاب خوندم خسته ام می کنه

خوشحال می شم هرکی هر پیشنهاد یا انتقاد واسه نوع برنامه ریزی درس خوندنم برای کنکور بهم بگه!باهام هم فکری کنه،جزوه یا کتاب یا تست واسه کنکور ارشد فناوری اطلاعات داره بهم بده!

هرکی قبول شده تجربیاتشو در اختیارم بزاره،هرکی واسه کنکور داره مثل من آماده می شه نظراتشو بگه!

انشالله همه قبول بشیم امسال

به امید اون روز قشنگ

راستی مامانم روزت مبارک آبجیای گلم!روز مادر رو به شما هم تبریک می گم!چون واسه من مثل مامانی بودین!همیشه پشتم بودین و مراقبمدوستتون دارم

یا حق

برگشتم!اما ديگه اون دختر بچه بازيگوش ديروز نيستم!!

به نام خدا

به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد

به جویبار که در من جاری بود

به ابرها که فکرهای طویلم بودند

به رشد دردناک سپیدارهای باغ که با من

از فصل های خشک گذر میکردند

به دسته های کلاغان

که عطر مزرعه های شبانه را

برای من به هدیه میآورند

به مادرم که در آینه زندگی میکرد

و شکل پیری من بود

و به زمین ، که شهوت تکرار من ، درون ملتهبش را

از تخمه های سبز میانباشت

سلامی ، دوباره خواهم داد

میآیم ، میآیم ، میآیم

با گیسویم : ادامهء بوهای زیر خاک

با چشمهام : تجربه های غلیظ تاریکی

با بوته ها که چیده ام از بیشه های آنسوی دیوار

میآیم ، میآیم ، میآیم

و آستانه پر از عشق میشود

و من در آستانه به آنها که دوست میدارند

و دختری که هنوز آنجا ،

در آستانهء پر عشق ایستاده

 سلامی دوباره خواهم داد

                                             "فروغ فرخزاد"......................................

 من بعد ۴ سال برگشتم

هرجا هستيد شاد باشيد و موفق

اين شعرم تقديم مي كنم به روزاي قشنگ از دست رفتم

My Immortal - Evanescence

I''m so tired of being here

Suppressed by all my childish fears

And if you have to leave, I wish that you would just leave

Your presence still lingers here

And it won''t leave me alone

These wounds won''t seem to heal

This pain is just too real

There''s just too much that time cannot erase

When you cried I''d wipe away all of your tears

When you''d scream I''d fight away all of your fears

And I held your hand through all of these years

But you still have all of me

You used to captivate me by your resonating light

Now I''m bound by the life you left behind

Your face it haunts my once pleasant dreams

Your voice it chased away all the sanity in me

These wounds won''t seem to heal

This pain is just too real

There''s just too much that time cannot erase

When you cried I''d wipe away all of your tears

When you''d scream I''d fight away all of your fears

And I held your hand through all of these years

But you still have all of me

I''ve tried so hard to tell myself that you''re gone

But though you''re still with me

I''ve been alone all along

When you cried I''d wipe away all of your tears

When you''d scream I''d fight away all of your fears

And I held your hand through all of these years

But you still have all of me

 ahhh,me

 تا پست بعدي!يا حق

آخرین برگ از صفحه بلاگم

به نام خدا

دوستای خوبم سلام

ممنونم از این که تا این مدت بهم سر می زدینبه علت یکسری از مسائل شخصی این بلاگ برای همیشه بسته می شهموفق و شاد باشید همیشهخداحافظ

یا حق

دروغ چرا؟؟

به نام خدا

سلا به همه دوستای گل خودم

دلم واسه دست نوشته هام تنگ شدهمی خوام نوشته های این پستم از خودم باشهخوب از کجا شروع کنم؟؟؟

واستین اول آهنگو انتخاب کنم که چی گوش بدمخوب سیروان رو گذاشتمشما نظری سر آهنگم ندارین؟؟خوب پس تصویب شد

این حی می گه "بارون.که می باره.تورو یاد من میاره.منتظر می شینم.تا تو برگردی دوباره...اگه باز  بارون بباره رو کویر خشک و تشنم.من بازم از تو می خونم که تویی بارون عشقم" یادم افتاد که هوا بارونیهبیچاره اگه تو رشت بود تاحالا از غم و قصه ۷تا کفن پوسونده بود آخه همش بارون می اومد اینم هی یاد غم و قصه هاش می افتاد

 بعد این شعر این شعرش فاز داداین:

"تو خیال کردی بری.دلم برات تنگ می شه.نمی دونستی دلم.به سختی سنگ میشه.فکر نکردی می تونم.تو رو فراموش کنم.مثل بادی بوزم.شعلتو خاموش کنم"

بابا این همه معرفتش منو کشتهاین همه ناراحتی که نمی شه.یکم خودشو کنترول کنه آخهخوب بگذریم

یافتمموضوع پستمو می زارم درباره دروغ

خوب اهم اهمصدا.نور.اکشن

بچه ها نظرتون درباره دروغ چیه؟؟چقدر در روز دروغ می گین؟؟

هرکی میگه من دروغ نمی گم دروغ میگه پس لطف کنید نگید من دروغ نمی گممی خوام جوابم جدی و واقعی باشه

راستیتش من کمتر شده دروغ بگم. چی بشه که دروغ بگم اما تو اینترنت تا اونجایی که یادمه دروغ نگفتم چون دلیلی واسه دروغ گفتن ندیدم جز سر یک مسئله که نمیگماگه بگم خوب دروغم لو می ره

نه بیاین اصلا یه کار دیگه بکنیم.من می شم پدربلاگمم میشه کلیساشما هم توبه کننده. پست خصوصیمم میشه اتاق توبهنظرتون چیه؟؟

آخه صحبت کردن خیلی آدمو آروم می کنهمنم قول می دم رازدار خوبی باشم

هیچ اسراری نیست سر این مسئله.فقط می خوام کمکتون کنم.چون همه آدما از چیزی رنج می برن که دوست دارن به کسی بگن به قول سیاوش قمیشی که می گه:

"با هر كه سخن گفتم,در خود گره اي گم بود, چون كرم شبان تابان مي تابيد و مي تابيد,بر هر كه نظر كردم گريان وپريشان بود, چون ابر سبك باران مي باريد و مي باريد"

منتظر نظرای قشنگتون هستم

امید که همیشه شاد باشین

یا حق

شب قدر است و من قدری ندارم...چه سازم توشه قبری ندارم

به نام خدا

سلام به همه دوستای گلم

دنبال مطلب می گشتم که وبلاگمو به روز کنم یهو یاد شعری افتادم.خیلی دوست دارم این شعر و

بچه ها دعاهاتون قبول باشهمنم یاد بیارین

 

 

   شب از شبهای پر امید می آمد

 

             شب پر راز

 

                         شب پرواز

 

                                    به کیش عاشقان آن شب

 

                                                          شب معراج کردن بود

 

                                                         شب از بیداد آدمها

 

                                 سراسر مهر و رحمت بود

 

                              عطوفت بود

 

      نوایی از نوای عشق و ایمان بود

 

          علی بود و خدایش بود

 

                   علی بود و صنای عاشقی در کوچه های مرده کوفه

 

                              علی آن شب پذیرای محمد بود

 

                                        محمد نغمه های عشق را سر داد

 

                                                      علی جانم!علی...

 

                                                                امشب شب قدر است

 

                                                      به پا خیز و دعایی کن

 

                                         به حال و روز خود امشب

 

                          علی آهسته دستانش به سوی آسمانها رفت

 

                 خدایا!بار الها!

 

           علی بستان از این قومو بدینان بدتر از او ده

 

      همینان از علی بستان و او را بهتر از اینان ده

 

             عجب آن شب علی در گفتن:فضت و رب الکعبه ای شیرین

 

                تب و تاب پریدن داشت

 

                           سر شور آفریدن داشت

 

                تب و تاب پریدن داشت

 

                              سر عشق آفریدن داشت

 --------------------------------------------------------------------------------محمد رضا گلی

التماس دعا

یا حق

 

سلام

به نام خدا

سلام به همه دوستای خوب خودم،ببخشید نتونستم بیام به بلاگم سر بزنم و جوابای کامنتاتونو بدم

 

خسته شدم از این که اینقدر شعر نوشتم یا عکس گذاشتم. دوست دارم تو حیطه تخصص خودم وبمو آپ کنم که بالاخره فهمیدم

این برنامه رو دانلود کنید خودم با برنامه VBنوشتم و حجمشم 488KB هست و وقت دانلودشم کمتر از 3دقیقه هست.

اگه بد شده بخاطر این هست که من 1سال هست دست به VB  نزدم

خیلی دوست دارم نقطه قوت یا ضعفشو بهم بگین.من منتظر نظرات قشنگتون هستم. 

 

 

 Download

یا حق

روز پدر مبارکککککککککک

به نام خدا

دوستان من سلام

میلاد امام علی(ع) بر همه مبارک

 

 

باباگلی دوست دارم همیشه!...روزای پر از شادی واست آرزومندم...!روزت مبارک

***!...Dear Dad…!****

 

It's Father day

 

And We Want To

 

Let You Know

 

Once Again

 

How Much

 

We Love U…

 

من به علت امتحانات نتونستم روز مادر رو جشن بگیرم برای همین امروز هم روز پدر و روز مادر رو تبریک می گم:

مامان گلم که همه عشق  و امید به زندگی آیندمی روزت مبارک

 

***!...Dear Mom…!***

I Miss u

So Much Mom…

 

عید همگی مبارک

شاد باشید همیشه

یا حق

 

 

به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد

به نام خدا

به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد

به جویبار که در من جاری بود

به ابرها که فکرهای طویلم بودند

به رشد دردناک سپیدارهای باغ که با من

از فصل های خشک گذر میکردند

به دسته های کلاغان

که عطر مزرعه های شبانه را

برای من به هدیه میآورند

به مادرم که در آینه زندگی میکرد

و شکل پیری من بود

و به زمین ، که شهوت تکرار من ، درون ملتهبش را

از تخمه های سبز میانباشت

سلامی ، دوباره خواهم داد

میآیم ، میآیم ، میآیم

با گیسویم : ادامهء بوهای زیر خاک

با چشمهام : تجربه های غلیظ تاریکی

با بوته ها که چیده ام از بیشه های آنسوی دیوار

میآیم ، میآیم ، میآیم

و آستانه پر از عشق میشود

و من در آستانه به آنها که دوست میدارند

و دختری که هنوز آنجا ،

در آستانهء پر عشق ایستاده

 سلامی دوباره خواهم داد

                                             "فروغ فرخزاد"......................................

 

و به همه شما دوستان خوبم سلام گرم عرضه می کنم

اول بگم: دوستان خوبم به وبلاگ دوست خوبم سبزه سر بزنین

دیگه راحت شدم.دیگه امتحانی نمونده امروز هم من هم زهرا آخرین امتحان دانشگامونو دادیم (زهرا جون خسته نباشی)من که خداییش خیلی خسته شدم از اردیبهشت همینجوری داشتم امتحان می دادم.

امیدوارم همه کنکوریا قبول بشن.راستی من کنکور سراسری انسانیو دادم به نظرم سوالا خوب بود اما وقتش کم بود البته من بدون پرسشنامه،پاسخنامه رو پر کردم

یا حق