سلام خدمت دوستان
در مورد این پست نمیدونستم چه اسمی انتخاب کنم آخه یه مطلبی رو خوندم تو یکی از سایتا، گفتم اینجا بزارم ایشالا ک بدرد دوستان بخوره...
چیزی در موردش نمیگم خودتون بخونید و نظر بدید!!!
فقط یلدتون نره ک :
دنیا ب آخر نرسیده!!!!
---------
باور کنید دنیا به آخر نرسیده!
میگویند علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد، اما این ایدهآل
همیشه اتفاق نمیافتد و گاهی با تمام هشدارها، آژیرها و تابلوهای خطر، بازهم کاری
که نباید، میشود. با همهی ورودممنوعهایی که در رابطه با جنس مخالف وجود
دارد، این همه سریال، میزگرد، داستان و نصیحت بزرگترها که عشق آسان نمود اول ولی افتاد
مشکلها اما بازهم برخی از شما، گرفتار میشوید و وقتی روزهای اول دلدادگی به پایان
میرسد و به دستاندازهایش میرسید، تازه میفهمید تمام این نصیحتها برای این
نبوده که شما را از لذت زیبای عاشق شدن محروم کنند بلکه علتش این است که چیزی که
شما در آینه میبینید، بزرگترها در خشت خام میبینند. اگر عاشق شدید و بعد از مدتی
بخاطر مخالفت خانوادهها، مشکلات موجود و یا پشیمان شدن یکی از طرفین مجبور شدید
که روی دیگر سکهی دلدادگی را هم ببینید، آنوقت چه باید بکنید؟ روزهای سختی را پیش
رو خواهید داشت و برای بازگشت به زندگی نیاز به تصمیمات درست و منطقی دارید. یکی از عمیقترین تجربههای فقدان، ناکامی ناشی از فروپاشی
روابط رمانتیک است. ناکامی در عشق به هر دلیلی که باشد، شما باید دوباره برای
ادامهی زندگی خودتان را بازیابی کنید و با اشتباههای بزرگتر، خطای اولتان را
پر رنگتر نکنید...
سلام
اینکه بگم الان حالم خوشه و گل و بلبله دروغ محضه چون یه بغض تو گلومه ک داره خفه م میکنه!هنو جواب سوالمو بعد 2سال نگرفتم...آخه خداااااااااااااا چرا من؟چرا من؟
نمیخام ناشکری کنم چون وقتی الان تنم
سالمه مغزم کار میکنه و قلبم برا تلاش کردن مجدد میتپه احمقانه ست بخام بنالم و
ناشکری کنم اما خواستم بازم بگم این 2سال ثانیه ای کوتاهی نکردم با وجود خیلی
مشکلات ک جلوی روم بود تمام تلاشمو کردم چرا سهم من بعد این 2سال خوشحال کردن دل
پدر ومادرم نبود؟! چرا سهم من نتیجه دلخواهم نبود؟! بخصوص امسال ک بهترین کنکور
عمرمو تجربه کرده بودم؟!...منم آدمم خسته ممممممممممممممممم
اما نمیخام با این حالم دیگه وقتمو از دست بدم بهت قول دادم برا رسیدن ب هدفهام لحظه ای بی تلاش زندگی نکنم...تلاش کنم تا ب بهترینا برسم...
اما درد دلم با کنکوریا...دوستانی ک ب هردلیل مث من نتیجه نگرفتن:
.....................
قرار نیست همیشه همانطوری بشه که میخاید، این اولین درس یک زندگی واقعیه پس شاگرد خوبی باش.
یک ساله که تلاش کردی و درس خواندی. یکسال؟ نه، خیلی بیشتر! از وقتی وارد دبیرستان شدی فکر و ذکرت کنکور بود. تمام سال تحصیلی و حتی تابستونا. درس میخوندی، تست میزدی و خلاصه خودت و اطرافیانت در شمارش معکوس روزی بودید که از بلندگو اعلام کنند: داوطلبان گرامی، دفترچهها را بردارید و شروع کنید.
تمام منابع را خوندی و فقط خدا میدونه روزهای آخر چه استرسی را تحمل کردی. سوالات به نظرت سخت نیومد و پاسخنامهات هم تقریبا پر بود اما امروز که برای گرفتن جواب رفتی، دیدن نتیجه مثل یک لیوان آب سرد که روی سرت خالی بشه، تمام رویاهایت رو در هم شکست.
تمام شبهایی که بیدار موندی، مهمانیهایی که نرفتی، فیلمهایی که ندیدی و تلاشهایی که کردی مثل یک فیلم از مقابل چشمات میگذره و تو حس میکنی به نقطهی آخر دنیا رسیدهای اما عجله نکن. شکست در کنکور یک نقطه است اما نه برای بستن دفتر ادامهی تحصیل بلکه برای آمدن به سرخط و نوشتن دوباره.