سلام
امیدوارم حال دوستان خوب باشه و زندگی بر وفق مراد همگی...
عزاداری هاتون قبول در گاه حق تعالی و خوشا بحال اونایی ک این دهه ب شایستگی عزادار آقا بودن...
خونه خلوت و ساکت بود دلم هم نا آروم...دلم میخاست برم مراسم اما قسمت نشد برم و موندم خونه و از تی وی شبکه یزد عزاداری های زیباشون رو نگاه میکردم...
مامانم میگه نمیدونم چرا بعضی وقتا میزنه ب کله ت و حواست نیست چی میگی؟!وقتی از مردن و مرگ حرف میزنم عصبانی میشه از دستم...اما مرگ یه واقعیته و یه حقیقت تو زندگی همه مون ک باید حواسمون بهش باشه...
بدون اینکه ما بخاییم بدنیا میایم و بدون اینکه بخواییم از این دنیا میریم اما بین این اومدن و رفتن همه چیزش ب خودمون بستگی داره...خوش بحال اونا ک خوب زندگی میکنن و راحت جون میدن!!!
نمیگم از مردن نمیترسم و همیشه ب یاد مرگ هستم اما خداییش خیلی از مردن نمیترسم حتی بعضی وقتا از همون تنهایی بعد مرگ نمیترسم...
اگه خوب زندگی کنم...
اگه چشمم دنبال دنیا و زرق و برقش نباشه...
اگه حواسم ب دل بنده های خدا باشه...
اگه غیبت کردن و تهمت زدن مث آب خوردن واسم راحت نباشه...
اگه دروغ گفتن کار هر لحظه و ثانیه م نباشه...
اگه بی حرمتیو بی احترامی رو سر لوحه کارم قرار ندم...
اگه نداری و فقیری دوستم،همسایه م ،آشنام،همشهری و هموطنم خوشحالم نکنه...
اگه غم و غصه دوست و آشنا برام بی اهمیت نباشه...
اگه دل عزیزانمو بدست آردن روبلد باشم...
اگه بخشش و خوش خلقی رو بلد باشم...
اگه با همه ی اطرافیانم یه رو و صاف و صادق باشم...
.
.
.
اونوقت مردن و لحظه ی مرگ یکم واسم شیرین میشه...
وقتی خیلی زیاد ب مردن فک میکنم واقعا دیوونه میشم،حوصله هیچ چیز و هیچکس رو ندارم...
تا حالا شده فک کنیم ب این همه جوونی ک زیر خاک آروم گرفتن؟
اینهمه جوونی ک مث ما سرمست زندگی بودن و فک نمیکردن مرگ سراغ اونا هم بیاد؟
ای همه جوون تو فامیل،آشنا،محل یا شهرمون ک یهو بدون هیچ دلیلی رفتن...مات میمونی و با خودت میگی واقعا؟فلانی مُرد؟آخی!!!بیچاره سنی ک نداشت!بیچاره حالش خوب بود؟آخی همین دیروز دیدمش با دوستاش تو خیابون،سرکوچه!!!
اما چه باور کنی چه نکنی رفت رفت رفت...
دلم از تنهایی بعد مرگ میگیره،غصه م میگیره وقتی سر مزار میرم و چشمم ب سنگ قبر آشنا و غریبه میفته...
میری و تنها میشی...نه پدر نه مادر نه خواهر نه برادر نه شوهر نه زن نه بچه نه دوست نه آشنا نه غریبه...هیچکی واست نمیمونه،روزای اول میان سر مزارت اشکی میریزن و میرن اما باز تو میمونی و تنهاییت و اعمالی ک با خودت یدک کشیدی و بردی اون دنیا...
خداااااااااااااااااااا کوله بارم خالیه...
خداااااااااااااااااااا از تنهایی خودم با اعمالم میترسم...
بدادم برس از ترس اون موقع...بدادم برس از تنهایی اون موقع...
شب عاشوراست خیلی دلم گرفته...اول محرم ک اومد وقتی دلم تکونی خورد و اسم امام حسین و قمر بنی هاشم اومد اشک تو چشام جمع شد خوشحال شدم ک هنو امیدی هست ،هنو خیلی خیلی بد نشدم ،هنو خیلی خیلی از خودم دور نشدم.... اما نتونستم تو عزاداری های آقا شرکت کنم...
امروز نذری داشتیم نگران بودم برنج و خورشتش خوب در نیاد ک خدارو شکر خیلی خوب شد اما باز ب دلم نبود... حال و هوای دلم ب دلم نبود...
از دیشب بخاطر نذری تا چند ساعت پیش خونه مون شلوغ بود نفهمیدم تاسوعا کی اومد و رفت...
یا قمربنی هاشم ببخش و حلالم کن اگه عزادریتو نکردم...
هفت محرم با زن داداشم اینا ساعت 8صب رفتیم مراسم یه جایی ک دفه اولم بودمیرفتم هیچ هیچ از اونجا خوشم نیومد،خیلی تعریف اونجا رو شنیده بودم اما جور نمیشد برم ک امسال جور شد و رفتم...
از ساعت 8 تا 10 صب ک اونجا بودم اصلا نه از نوحه و مداحی خبری بود نه روضه و گریه و سینه زنی...
فقط نذری پخش میشد و بخور بخور...یه جای زیارتی داشت ک نمیدونم و نفهمیدم داستان اون زیارتگاه چی بود...ب خاله زن داداشم گفتم کسی اینجا خاکه؟گفت:نه
گفت:میگن قدمگاه حضرت عباسه!!!
چشام 4تا شد!!! مگه حضرت عباس(ع) از اینجا رد شده؟
تازه یه گنبدی داشت ک میرفتن دورش میچرخیدن و میگفتن حاجت میده،خاله زن داداشم گفت:اگه مراد و حاجتی داری برو اونجا...
بهش گفتم:من فقط دور خونه ی خدا میچرخم،وقتی نمیدونم داستان این زیارتگاه چیه موندن تو این جو اذیتم میکنه...
چقد مردم ما خرافاتی شدن...آخه چرخیدن دور این گنبدی واسه چیه خداااااااااااااااااااااااااااااا؟؟؟!!!
بخدا حتی تعظیم کردن جلو حرم معصومین هم کراهت داره آخه رکوع و سجود فقط شایسته ذات پاک حق تعالی ست.
لعنت بر شیطون!میترسم حرفی بزنم کفر باشه...
یه گوشه با زن داداشم نشستم ....دلم گرفته بود کمی حرف زدیم و اشکی ریختیم و یکم سبک شدیم و برگشتیم.... اما دوس ندارم جاهای اینجوری رو...
من اعتقادات زیاد خوبی ندارم اما بنظرم باید اعتقاداتمون با حرمت و احترام همراه باشه...قدر بدونیم حرمت امام حسین(ع) و قمربنی هاشم(ع) رو،قدر بدونیم حرمت حضرت زینب(س) و رقیه (س)و علی اصغر(ع) رو ،قدر بدونیم حرمت حضرت قاسم (ع)و علی اکبر(ع) رو....قدر بدونیم حرمت عاشورا و محرم رو....
آخه وقتی میتونیم از این مکان معنوی استفاده خوب بکنیم چرا با این خرافات هدرش میدیدم؟
میترسم از اون روزی ک اسلام و مسلمونی بشه فقط یه اسم،یه برچسب یه قرآن خاک خورده رو طاقچه،یه عزاداری سر سری،شبای قدر بدون اخلاص و...
حضرت عباس (ع)بخدا خیلی خیلی حرمت داره ،قمر بنی هاشم میوه ی دل ام البنین خیلی خیلی بزرگ و بزرگواره!آخه چرا کاری میکنیم ک پیروان ادیان دیگه اعتقادات و مقدساتمون رو مسخره کنن؟؟؟
ب خدا دنیا رو نمیخام بی ابالفضل......
خیلی خیلی خیلی التماس دعا
حق نگهدارتون
یاعلی
----------------------
پ.ن.1:
کاش در کودکی می ماندیم....جاییکه تنها تلخی زندگیمان شربت تب مان بود
------------------
هر چقدر هم بگویی :
مرد ها فلان . . . زن ها فلان . . .
تنهایی خوب . . . و از این حرفها . . .
هر چقدر هم که مغرور باشی آخر روزی قلبت برای یکی تندتر میزنه . . .
شک نکن . . .
-----------------
پ.ن.1:
خدایا شکر ک این محرم هم زنده ام و اگه شده یه قطره اشکی بر مصیبت آقام از چشام سرازیر بشه...
دلم گرفته...قد همه ی این مدتی ک باهات درد دل نکردم و فقط غر زدم دلم گرفته...
خدایا چقد خوبی چقد مهربونی...من غر میزدم و تو هم لابلای این بد رفتاریام بهم تلنگر میزدی ک آروم باشم...
اینکه بی قراری نکنم و صبور باشم...
نه خدایی نکرده مصیبتی دیدم و ن مشکلاتم قد مشکلات اطرافیانمه اما باز بد بودم بنده ی بد تو...
حلالم کن خدا جونم...
ب امام حسین قسم...ب حقانیت مصیبت کربلا قسم....هیچی ازت نمیخام فقط خودتو میخام
فقط میخام تو کنارم باشی...
تو ک نباشی همه ی زندگیم نا آرومه...همه ی زندگیم میشه بی قراری...
خدایا خودت میدونی این حرفو از ته دل میگم:خدایــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــاخیلی خیلی دوست دارم....
-----------------
سلام
امیدوارم حال تمامی دوستان خوب بوده باشه و زندگی بر وفق مراد همگی....ان شاءالله
خدارو شکر این چند روزه با باریدن بارون رحمت خدا حال مردم استانم کمی خوش و خرم شده...هر چند هوای گرم الان بعد باریدن بارون یکم حالمون رو گرفته.... هنو کولر کار میکنه
الان داشتم جزوه پردازش گفتارمو نگاه میکردم دیدم همش از مبحث سیگنالا گفته و کتابی ک من از نت دانلود کردم(ب زبان اصلی) هیچ مبحثی از اون مث مطالب جزوه نیست.
الان کتابی ک خود استاد معرفی کرده رو پیدا کردم لینک دانلودش رو پایین مطلب میزارم.
(دوتا لینک از خود کتاب مرجع+ لینک حل المسائل)
دلم نم نم بارون میخاد....هندزفری بزارم تو گوشم و آروم قدم بزنم...
تنتون سالم .... دلتون خوش، در پناه حق تعالی
یا علی
.........
کتاب مبانی شبکه های عصبی(Fundamentals Of Neural Networks by Laurene Fausett)
سلام
این هفته کلاسام شروع شد بسلامتی...
صب زود زدم بیرون ک دیر ب کلاس نرسم آخه بدم میاد بعد استاد برم تو کلاس،اما از شانسم خیلی زود ماشین تکمیل شد و زود رسیدم دانشگاه.یه راست رفتم زیارت شهدا گمنام دانشگاه،هرچند ازشون دلخور بودم اما دلم نیومد ک بدون سلام ب اونا برم سر کلاس!!!
خلاصه کلی باهاشون درددل کردم و رفتم سرکلاس،کلاس پردازش گفتار ب دلم نشست!!!بد جور تو فکرشم ک برا تحقیق یه موضوع خوب پیدا کنم،الانم چندساعته تو نت دارم میچرخم،استاد گفته باید فقط مقالات سال 2010 تا 2014 رو بررسی کنید...
خواهرم اومده بالا سرم میگه:تو که دوباره مث قبلت شدی؟! قرار شد دوره ارشدتو بیخیال بگذرونی!فقط برا نمره قبولی بخون وسلاممممممممممم...
برگشتم نگاش کردم!!!فقط همین!!!
خداییش 14نمره پایانی اصلا برام مهم نیست اما 6 نمره سمینار و مقاله رو میخام...تمام تلاش خودمو میکنم باقیش با خداست...
ظهر هم کلاس شبکه عصبی داشتم اونم بد نبود...
دوره ارشد تمام کارم با نرم افزار متلب هست و منم هیچی ازش نمیدونم.باید از صفر شروع کنم!!!
هرچند خوبه ک تو فکر باشم ک بعد فارغ التحصیلی قرار چیکار کنم اما فعلا نمیخام ب هیچی فک کنم...
تو سرم غوغاست....اصلا آروم نیستم...نمیدونم با چی خودمو خوشحال کنم...
دیشب ک شب میلاد امام هادی ع بود یه خواب عجیب دیدم ک مطمئنم بخاطر این بی ایمانی های این چند وقتمه و حرفای چرتی ک ب زبونم میاد...
کاش سر عقل بیام یکم!!!
ایام ب کامتون...
یاعلی
--------------------
دانلود جزوه آموزشی برنامه متلب
دانلود اسلایدهای درس شبکه های عصبی دانشگاه خواجه نصیر
-----------------
پ.ن.1:
دلم نیومد پیام تبریک امشبو ننویسم...
فدای آقام بشم ک هرچی بشم بازم مث قبل عاشقشم....یا مولا یا علی!!!!
عید ولایت عید غدیرخم بر تمام شیعیان و محبان مولا علی (ع) مبارک باد...
خیلی خیلی خیلی التماس دعا...
----------------