.... ارشد هوش مصنوعی  ....

.... ارشد هوش مصنوعی ....

..:::مث تمبر به هدفی که داری بچسب:::..سال ۱۳۹۵ سال برآورده شدن آرزوها.... علم،پناه و عزت و راهنماست.امام علی(ع)
.... ارشد هوش مصنوعی  ....

.... ارشد هوش مصنوعی ....

..:::مث تمبر به هدفی که داری بچسب:::..سال ۱۳۹۵ سال برآورده شدن آرزوها.... علم،پناه و عزت و راهنماست.امام علی(ع)

تلنگر....

تا حالا شده یه حرف یه آهنگ یه صدا یه صحنه از فیلم یه نوشته شما رو تکون بده؟شما رو از خواب بیدار کنه؟ 

الان حال الان من همینه...حال یه بیدار شده از خواب غفلت... 

چند وقته میدونم بعضی کارام اشتباهه اما بازم ادامه دادم...یه حرفایی زدم ک خودم میدونستم حرفای خودم نیست 

بعضی وقتا یادم رفته بود ک هر عملی یه عکس العملی داره...  

.

لیلا دوست خوب و مهربون تو کامنتش گله کرده بود ک چرا همش از درس مینویسم اما میخام بخاطر لیلای عزیزم تو این پستم از درس فاصله بگیرم...  

نمیدونم کی بهم یاد داده بود یا از کی شنیده بودم اما از همون بچگیم حواسم ب برخوردام بود بخصوص با نامحرم... 

تو ارتباطاتم حواسمو خوب جمع میکردم ک کج نرم...همش ب خودم میگفتم هر عملی عکس العملی داره... 

پاک زندگی کن تا پاکی های دنیا نصیبت شه... 

کاری ندارم ک تو این دوره زمونه این اصل جواب نمیده و هستن آدمای پاکی ک نصیب یه ناپاک میشن(هم زن و هم مرد) 

اما نخاستم هیچوقت از این اصل فاصله بگیرم... 

اما مدتهاست حواسم ب خودم نبوده و فکر کردم این اصل فقط تو ارتباط با نامحرمه... 

یادم رفت هر حرفی ک از دهنم بیرون میاد هر قدمی ک بر میدارم ولو قدم کوچیکی باشه ممکنه عکس العملی داشته باشه... 

این روزای آخر سال به خودم قول دادم ک خوب حواسمو ب رفتارم،گفتارم و اعمالم بدم... 

هروقت کاری رو دوست داشتم انجام بدم ک خواست خدا هم توش بود کاری ب بقه نداشته باشم... 

حواسم ب دل پدر و مادرم باشه... 

حواسم ب این عمری ک داره روز ب روز از اندازه ش کم میشه باشم... 

حواسم ب دل همه ی مردم دور و برم باشه و بخاطر دل خودم دل هیچکی رو آزرده نکنم... 

عشق یا دوست داشتن...  

خیلیا میگن عشق بالاتر از دوست داشتنه اما بنظر من برعکس... 

عشق یه حسه ک هر آن ممکنه ک نباشه...عشق فقط واسه یه چیز یا فرد خاصه ....

اما دوست داشتن فقط خاص یه چیز یا فرد نیست میتونه همه رو شامل بشه....

بنظر من وقتی ب مرحله دوست داشتن رسیدی اونوقت میتونی بگذری اونوقت میتونی گذشت کنی... 

اونوقت در صورت نبود اون چیز یا فرد میتونی با دوست داشتن بقیه شاد زندگی کنی و زمین نخوری... 

..... 

اونوقت باید لایق باشی ک کسی دوستت داشته باشه 

باید بدونی لایق دوست داشتن تو هست یا نه... 

قلب هرکس فقط جای خداست... 

حواسمون ب دلمون باشه... 

حواسمون ب نگاهمون باشه... 

حواسمون ب حرفام باشه...   

---- 

تو این روزای آخر سال فقط از خدا میخام ازم بگذره 

ببخشه همه ی کارهایی رو برخلاف خواست اون بوده... 

ببخشه هم ی روزا و لحظه هایی رو ک بدون درنظر گرفتنش ب شب رسوندم... 

ببخشه همه ی... 

فقط ببخش ببخش ببخش بخش 

---- 

پیشاپیش نوروز 1394 بر همه ی شما دوستان و خانواده های محترمتون مبارک باشه  

آرزو میکنم سال جدید پر از لحظه ای خوش و تندرستی برای همه تون باشه 

از ته دل برای همه تون تن سالم و دل خوش از خدای مهربونم خواستارم... 

از همه تون تقاضا دارم موقع تحویل سال،موقع زمزمه دعای تحویل سال دعاگوی این حقیر باشید  

حق نگهدارتون باشه 

التماس دعا 

یاعلی

یا مقلب القلوب و الابصار 

یا مدبر اللیل و النهار 

یا محول الحول و الاحوال 

حول حالنا الی احسن الحال 

 

 

--------------- 

پ.ن.1: 

 از صبح دارم با خودم کلنجار میرم ک دلم چی میخاد؟!

بدجور دلم بازار و خرید کردن میخاد....دلم میخاد برم بازار و هرچی میبینم بخرم شوخی نمیکنم!!!(یه بازار شیک با چیزای  خوشکل و مارک دار)

ارشد7

سلام 

خوبید؟ 

زندگی خوش میگذره و بر وفق مرادتون هست؟امیدوارم ک باشه 

این ترم سیستم فازی،پردازش تکاملی و یادگیری ماشین(با یکی از اساتید خوب و با سواد ک همیشه آرزو داشتم دانشجوشون باشم) 

دارم فکر میکنم یکی از حوزه های سیگنال گفتار رو تو این سه درسم بکار ببرم. 

با ماندانا ب یه موضوع رسیدیم در واقع تشخیص جنسیت گوینده از روی صدای اون...اما با موضوع تحقیق ترم  قبلم فرق داره نمیخاستم شاخه شاخه بپرم برا همین میترسم انتخابم اشتباه بوده از طرف دیگه نمیخام فقط رو یکی از حوزه های گفتار کار کنم. 

قبلا آشنایی جزیی با سیستم فازی و برخی الگوریتم های تکاملی داشتم اما یادگیری ماشین برام تازه ست. 

برا سیستم فازی و یادگیری ماشین واسه پیاده سازی باید با متلب کار کنم و در کنارش نرم افزار wavesurfer ک هیچی ازش نمیدونم و دارم بکمک help اون از صفر شروع میکنم. 

برا یادگیری ماشین هم با استادم مشورت کردم و میخام از نرم افزار داده کاوی Weka استفاده کنم. 

از دوستان اگه کسی در زمینه این دو نرم افزار آموزش جامعی سراغ داشت ممنون میشم راهنماییم کنه و اطلاع بده.  

استاد یادگیری ماشین ازمون مقاله یا تحقیق نخواسته و گفته بخاطر وقت کم کلاس فقط میرسن مطالب خود درس ارائه بشن اما من و ماندانا میخاییم مقاله درس سیستم فازی رو جوری تغییر بدیم ک بتونیم از روشهای دسته بندی و خوشه بندی مرتبط با درس یادگیری ماشین توش استفاده کنیم اینجور درس یادگیری رو بهتر یاد میگیریم. 

ای خدا کاش دانشگاه ترم بعد درس شناسایی الگو رو ارائه بده...خیلی بهش نیاز داریم 

خوب و خوش باشید 

در پناه حق 

یا علی

----------------------- 

پ.ن.1: 

اینجا
صدای پـا زیاد می شنوم
امّا هیچکدام تو نیستی!
دلـــــــم ...
خوش کرده خودش را بـه این فکر
که شاید
پابرهنه بیایی ... 

--------------- 

پ.ن.2: 

انقد از دست برنامه ریزی گروه ارشد هوش مصنوعی کفری شدم ک نگوووووووووووو! 

مدیرگروه باید تو این حیطه تخصص داشته باشه یا لااقل از کسی در این زمینه بپرسه ک ترم اول بجای اینکه واحد های اساسی و پیش رو به ما بدن برعکس واحدهایی رو ارائه بدن ک بعد 4ترم تازه بفهمیم مفهوم درس ترم اولمون چی بوده؟ 

آخه شناسایی آماری الگو رو هنو ب ما ندادن و معلوم هم نیست ترم سوم ارائن بدن یا نه بعدش ترم اول اومدن شبکه عصبی ب اجبار ارائه دادن...الان دارم یادگیری ماشین پاس میکنم در حالی ک مفاهیم پایه این درس رو باید تو درس شناسایی آماری الگو یاد میگرفتیم... 

ترم اول بدون اینکه زمینه ای از مبحث سیگنال داشته باشیم شروع کردیم ب خوندن درس بازشناسی گفتار.خدا خیر بده استادمونو ک نصف ترم رو سیگنال ب ما یاد داد نصف ترم رو هم بازشناسی گفتار... برای تمرین کلاس هم مباحث بازشناسی الگو رو مطرح میکردن ک حالا دلیل این کارشون رو فهمیدم... 

همه ی سرو کار من تو مقاله ها با این مفاهیمه اونوقت من باید جدای از درسای خودم بشینم از صفر اینا رو بخونم 

خدایا خودت کمکم کن... 

------------- 

پ.ن.3: 

ترجیح میدهم تنهاباشم و با وقار، تا اینکه دررابطه ای باشم که بخاطرش لازم باشد عزت نفسم را قربانی کنم.

یک سال گذشت...

سلام خدمت تمام دوستان 

شرمنده بابت اینکه کم مینویسم... 

هیچوقت باورم نمیشد یه روز از شبکه و مطالب مربوط به شبکه بدم بیاد.نمیدونم بخاطر اینکه خودمو مجبور میکردم اصفهانو فراموش کنم و شرایط جدیدمو بپذیرم بود یا هر چیز دیگه ک من نمیدونم... 

همیشه با خودم میگفتم حکمت اون تصادف چی بود؟هیچوقت نمیخاستم جنبه بد این حادثه رو ببینم اما ... وقتی الان مث بقیه حس و حال گردش و تفریح ندارم و از نشستن تو ماشین میترسم....وقتی دارم تو دانشگاه و رشته ی درس میخونم ک هیچوقت به ذهنم خطور نمیکرد...وقتیکه دیگه مث قبل با خدای خودم درددل نمیکنم و فقط و فقط کارم شده گله گله گله...وقتیکه... 

چاره ای ندارم ک جنبه بدش رو ببینم... 

سال جدید داره میاد و بقول بزرگترا و مامان بزرگا سالی ک با شنبه شروع بشه خوش یمن هست اما من هیچ حس و حالی ندارم... 

خودمو با فکر کردن ب چیدن یه سفره هفت سین ساده و قشنگ سرگرم کردم.امسال سر سفره میخام به تک تک اعضای خانواده م یه یادگاری بدم.سفارش دادم واسم آماده کنن حتما براتون عکس یک نمونه شو تو وبم میزارم. 

از گله  شکایت بگذریم با اینکه به هوش مصوعی علاقه نداشتم اما مباحث جدید و شیرینش داره منو جذب خودش میکنه بخصوص مبحث سیگنال گفتار...برای منکه گرایشم نرم افزار بوده و سیگنال نخوندم یه خورده سخت هست اما نشد نداره بنظرم بهتر از مبحث پردازش تصویره هرچند هنو واحد پردازش تصویر بر نداشتمو گذاشتمش برا ترم بعد... 

ایکاش حرف بابامو گوش میدادم و بجای اینکه این سالها نشستم برا دولتی شبکه خوندم ک امکان ادامه تحصیل تو شهرهای استانمو نداشت وقت و انرژیمو میزاشتم و برا دولتی هوش مصنوعی میخوندم...ایکاش ایکاش....  

دیروز داشتم به مامانم میگفتم سال اسب با همه ی حس خوبی ک از اولش داشتم اما هیچ خوبی برا من نداشت...اما یادم رفت 10 اردیبهشت شب اول ماه مبارک رجب به لطف پروردگار من و پدر و برادر و زن برادرم از اون تصادف جان سالم بدر بردیم...اما باور کنید تقصیر من نیست هنو نتونستم اون صحنه رو فراموش کنم فقط خدا میدونه وقتی تو ماشین میشینم چقد عذاب میکشم و تا سر حد سکته پیش میرم و ترس تصادف ولم نکرده هنوز... 

برا آخرین صحبتای سال 93 خودم نمیدونم چی بگم.فقط امیدوارم این آخرین روزای سال 93 برای همه تون خوش یمن و با برکت باشه و آغاز خوشی باشه برای شروع سال جدید سال 1394... 

امسال تونستم به دلم و خواست ش غلبه کنم. 

باورم شد میشه فراموش کرد... 

میشه به هیچی و هیچکس فکر نکرد... 

واقعا میگم میون اینهمه حس های بدی که این چند وقته ولم نکرده اما حس زیبایی نسبت ب سال جدیدی ک داره میاد دارم...نمیدونم چرا نمیتونم مث قبل پر انرژی باشم نمیتونم نمیتونم.... 

روز چهار شنبه با دوستم برگشتم سمت خوابگام.همینکه از ماشینش پیاده شدم متوجه شد بخاطر حرفایی ک تو راه زدیم دلم گرفته.اشاره کرد برگردم بشینم تو ماشین...گفت:بشین میخام ببرم دورت بدم و یه بستنی مهمونت کنم تا روحیه ت عوض شه... واقعا خوش گذشت...

اون لحظه بخاطر بودن و داشتن اون دوستی ک مث خواهر خودم برام عزیزه از خدا شاکر بودم .... 

ماندانای عزیزم میدونم میای این مطالبو میخونی خیلی خیلی دوست دارم و خدارو شکر میکنم تو رو سر راهم قرار داد...  

واقعا نمیتونم ادامه بدم... 

برای همه تون بهترینا در سال جدید آرزو دارم 

لحظه تحویل سال منو یاد کنید ک دعای خیرتون و آرامش این دلم خیلی نیاز دارم 

حق نگهدارتون 

یاعلی