.... ارشد هوش مصنوعی  ....

.... ارشد هوش مصنوعی ....

..:::مث تمبر به هدفی که داری بچسب:::..سال ۱۳۹۵ سال برآورده شدن آرزوها.... علم،پناه و عزت و راهنماست.امام علی(ع)
.... ارشد هوش مصنوعی  ....

.... ارشد هوش مصنوعی ....

..:::مث تمبر به هدفی که داری بچسب:::..سال ۱۳۹۵ سال برآورده شدن آرزوها.... علم،پناه و عزت و راهنماست.امام علی(ع)

همه چی نوشت...

سلامی بی بهانه

سلام خدمت تمامی دوستان،دوستان داوطلب کنکور ارشد و دکترا،دوستان قدیمی وب ک نزدیک یه ساله از اکثرشون خبر ندارم و بعضیاشون خاموش میان و میرن و دوستانی ک مث قبل همراه وبم بوده و هستن و در نهایت دوستان جدید وب...از همین جا سلام سلام سلام!

راستشو بخواید بی انگیزه شروع ب نوشتن و آپ وب کردم...

بابت جواب ب دوستان قدیمی وب اذیت بودم دوستانی ک در کل جریان این وب و روال درسی من بودن...

واقعا نمیدونم بگم شانسه؟تقدیره؟یا اصلا مقصر خود خودمم برای اینکه بتونم ادامه بدم اشتباهات خودمو قبول میکنم اما...

دوس نداشتم وقتی دوباره وب نویسی رو شروع میکنم در زمینه کامپیوتر یا کنکور چیزی بنویسم اما خداییش نتونستم...

وقتی برگشتم خیلی خیلی کامنت از دوستان بود ک راهنمایی میخاستن یا هرمطلب دیگه ای برا ارشد و نحوه درس خوندنشون و منابع و ...

شرمنده ک نتونستم جواب کامنت دوستان رو بدم...

......

از اینجای مطلب برای دوستانیه ک تازه با وب من آشنا شدن


---------------------

پ.ن.1:

تا ترا....نه!!!!؟؟

ترانه را تکرار کنم!!!!

تا تو...!!

مرا....... نه!!!

مراسم دیدار را به یاد آوری!!!؟؟؟

لبخندی بزن...!!

خیلی وقت است که شعر لبخندت راندیده‌ام!!!!!


لبخند تو را چند صباحی است ندیدم


یک بار دگر خانه ات آباد بگو " سیب "

-----------------

پ.ن.2:

خدایا نمیدونم چرا هرکی میخاد واسه من کاری انجام بده تازه یادش میاد این مملکت قانون داره؟؟؟!!!

-----------------

 پ.ن.3:

نمـیـذاشـــــتـم دلــــم رو بــبــری !!!
اگــر مـیدونستــم زنــدگــی بعـــد از تـــو
چـقــــــــــــــــدر دِل مـیخـــواهـد !!!

---------------------------

پ.ن.4:

کاش میدانستی
همیشه کسی که سکوت میکند رضایت ندارد
شاید منتظر حرفی دیگر است...

---------------------------

پ.ن.5:

اهای شب سیاه غم گرفته
بیا ببین چقد دلم گرفته
بیا که روزگار بی مروت
گلایه هامو دست کم گرفته
-----------------------

پ.ن.6:

صعود و پیروزی مقتدرانه تیم ملی فوتبال ایران ب جام جهانی  مبارککککککککککککککک

----------------------------

 

هدف من از آپ مجدد وب این بود ک من و تلاش من و حرفای من درس عبرتی باشه برای دوستان دیگه شاید باحرفام بتونم یه ذره کوچیک بهشون کمک کنم.

نمیدونم چند نفر از دوستان برا چندمین باره ک ارشد شرکت میکنن حالا ارشد یا هرکنکور دیگه؟!

نمیخام زیاد وارد جزئیات بشم چون بیشتر از همه خودم رو اذیت میکنه میخام سعی کنم همه چیز رو فراموش کنم.

فارغ التحصیل رشته مهندسی تکنولوژی نرم افزار کامپیوترم. دوره دبیرستان رشته ریاضی فیزیک خوندم.تو دوران مدرسه جز شاگرد اولا بودم و دانشجو ک شدم خودمو قوی قوی نمیدونم براهمین میگم متوسط بودم.اما فوق العاده عاشق درس و رشته تحصیلیم!

سال90 بعد از کلی اذیت شدن پایان نامه مو بعد 2ترم تحویل دادم و شروع کردم برا خوندن کنکور ارشد...

هدفمو از همون اول مشخص کردم:شبکه امیرکبیر یا امنیت صنعتی شریف!

خداشاهده ن ب خاطر اینکه بگن به به فلان دانشگاه قبول شده بلکه میخاستم تو یه دانشگاه سطح بالای علمی درس بخونم و چیزای زیادی در زمینه رشته م یاد بگیرم و درضمن میخاستم جایی قبول شم ک راه ادامه تحصیلم برا دکترا هموارتر بشه چه داخل ایران چه خارج ایران!

سال اول ک خوندم تکیه م رو منبع بود خیلی از درسا رو یا میشه گفت مباحتشون رو اصلا نخونده بودم و استاد و کلاسی هم در دسترسم نبود برا همین تلاش زیاد سال اولم این شد ک تونستم فقط یه دور کتابا رو بخونم زیاد تست کار نکردم و....

در کل کنکور 91 رو ک دادم  بخاطر استرس سرجلسه م حدس میزدم نتیجه م خیلی خوب نشه اما ...

چون میخاستم فقط و فقط روزانه قبول شم 7تا انتخاب روزانه رو نوشتمو ...

بعد اعلام نتایج انقد حالم بد بود ک باورم نمیشد ک بخوام دوباره شروع کنم اما قصد دوباره خوندن رو داشتم ولی نمیدونستم بااین روحیه چطور شروع کنم؟!

وب و بستم و سعی کردم با ارتباط با دوستای قدیمیم و مسافرت و تفریح یکم حالمو عوض کنم خیلی سخت گذشت اما لطف خدا شامل حالم شد تو این مدت دوستایی رو سر راهم قرار داد ک روال زندگیم بکلی عوض شد شکرخدا روحیه مو بدست آوردم و مجدد با ثبت نام تو یکی از موسسات درسمو از اوایل آبان شروع کردم...

اواخر مهرماه لطف خدا شامل حالم شد و آقای غریبم امام رئوف طلبیدن و رفتم مشهد برا زیارت....

کلی انرژی جمع کردم و برگشتم و یاعلی گفتم و شروع درس خوندن...

زیر نظر مشاور کل روش درس خوندنم عوض شد و تازه فهمیدم اشتباهات سال گذشته م چی بودو همه شون رو برطرف کردم.سال قبلش اصلا نکته برداری یه خلاصه نویسی نداشتم اما امسال بصورت منظم برا هردرس خلاصه نویسی داشتم همین وقتمو گرفت و بازم مث سال گذشته کمتر تونستم تست کار کنم اما در کل خیلی بهتر از سال قبل روال درسیم گذشت...

یه ماه مونده ب کنکور با برنامه ای ک دپارتمان مشاوره بهم دادن خیلی خوب جمع بندی کردم و آماده و بدون استرس رفتم سر جلسه...

بادروس مشترک شروع کردم بعضی درسا واقعا بچه ها رو امسال شوکه کردن اما دروس تخصصی خیلی راضی بودم بخصوص هوش و پایگاه و سیستم عامل.سعی کردم سوالی رو غلط نزنم ...

وقتی کلید اولیه اومد برا اولین بار نشستم و درصدامو حساب کردم انقد خوشحال بودم ک نگو! بعید میدونستم امیر کبیر یا شریف قبول شم اما احتمال میدادم دانشگاه های دیگه تهران رو قبول بشم...

یادمه روز کنکور بابا ک منو رسوند حوزه امتحانی تو ماشین بهم گفت: مریم خیلی حواست باشه اشتباه آزمون آزمایشیتو نکنی و کنار درس زبان و مدیریت ک نمیخای بزنی حتما علامت بزن...

دقیق یادمه ک کنار سوال شماره30 یه ستاره زدم ک حواسم باشه بقیه رو از 30 به بعد بزنم.دوستانی ک امسال آی تی دادن میدونن ک امسال دفترچه سوالا و ضرایب دروس آی تی عوض شده بود من سرجلسه تازه این تغییراتو خبردار شدم.تعداد سوالات مدیریت و معماری بیشتر شده بود و 3 درس رو بعنوان دروس تخصصی با ضریب 2 دسته بندی کرده بودن با همون زمان قبلی...

نمیدونم ک سرجلسه حواسم کجا بود ک این اشتباهو کردم و جواب سوالات پایگاه رو تو قسمت مدیریت زدم و ...خودتون تا آخرش رو تصور کنید..وقتی کارنامه رو گرفتم و درصدارو دیدم انگار دنیا رو سرم خراب شد تازه فهمیدم چیکار کردم؟!

اونروزو ک یادم میاد اشک تو چشام جمع میشه...

میخاستم اون روز بابا و مامانمو خوشحال کنم اما اشکشونو درآوردم...

میخاستم جواب زحمات دوسالمه بگیرم و ...

بماند ک کل وسایلمو برا خوابگاه رفتن آماده کرده بودم...ای خداااااااااااااا!

نمیخاستم اینارو اینجا بنویسم فاطمه دوستم گفت:اینو ب کسی بگی بهت میخنده دختر!اما میخاستم اگه کسی هم مث من بوده با این نوشته ها یکم آروم شه.

بیخیال....

حالا دوست خوب! درسته از لحاظ روحی اوکی نیستم ک از الان شروع کنم اما هنو تو فکر هدفیم ک روز اول برا خودم انتخاب کردم.

خداشاهده این 2سال ک درس خوندم روز کنکور قبل جواب دادن ب سوالات سرجلسه ب خدا گفتم :من تلاشمو کردم باقیش باخودت!هرکاری دوس داری با این پاسخنامه بکن!

اصلا ب خدا نگفتم حتما فلان جا قبول شم.گفتم من اینو دوس دارم اما اگه بصلاحمه جور بشه و گرنه هرچی تو بخوای!

یادمه شب اول ماه مبارک رجب ک قرار بود فرداش نتایجو اعلام کنن بعد نماز مغرب خیلی دلم گرفته بود سرسجاده حافظ و باز کردم. واسم در اومد:

چو قسمت ازلی بی حضور ما کردند/ گر اندکی نه بوفق رضاست خرده مگیر

وقتی اینو خوندم دلم یه جوری شد گفتم: خدا هرچی بشه راضیم فقط خودت آرومم کن و راه درستو جلو پام بزار...

.

.

.

گذشته ها گذشته...اشتباه من بود یا هرچیز دیگه،تموم شد!

تو این مسیر آبجی حدیث و استاد ابراهیمی و دوستای  دیگه م خیلی بهم کمک کردن ک همینجا ازشون ممنونم...روزای اول خیلی اذیتشون کردم...

الانم امیدم ب خداست مطمئنم تو همین اشتباه من هم حکمتی بوده ک ازش بیخبرم...درسته نمیتونم برا مهرماه امسال شال و کلاه کنم و برم دانشگاه اما خدارو شکر تنم سالمه و میتونم دوباره شانسمو امتحان کنم...

دوست عزیزی ک این مطلب رو میخونی و میخای برا ارشد یا دکترا بخونی...همه چی کنکور نیست من دیر اینو فهمیدم اما هنو فرصت دارم.

یادم رفت ک برا چی میخام درس بخونم

یادم رفت آدم بعضی وقتا باید مسیرهای مختلفی رو برا رسیدن ب هدفش امتحان کنه و در همه حال حواسش ب هدفش باشه ک منحرف نشه!

وظیفه ما درس خوندن و تلاش کردنه باقیش هرچی بشه دست اون بالاییه!اونی که بهتر از خودمون بفکرمونه و هوامونو داره...

پس دوست عزیز اول از همه بشین فکر کن و هدفتو برا زندگی و درس و آینده ت مشخص کن و یادت نره برا رسیدن ب هدف راه های مختلفی هست ک یکیش میتونه کنکور باشه!

بعد 2 سال تجربیاتی دارم ک اگه عمری باشه و بتونم دراختیار دوستان قرار میدم...

خیلی خیلی منو تو دعاهاتون یاد کنید!

حق نگهدارتون

یاعلی


نظرات 6 + ارسال نظر
فاطمه 25 - خرداد‌ماه - 1392 ساعت 07:29 ب.ظ http://harfedel72.blogfa.com

سلام مریم جونم

خو آبجی تو همش گوشیت خاموشه که اصلا نمیشه سراغتو بگیرم خو

همیشه به فکرتم
مخلصتم دربسسست

سلام عزیزم
شرمنده بابت خاموشی گوشیم
مرسی عزیزم
ما بیشتر

مجید 26 - خرداد‌ماه - 1392 ساعت 01:32 ق.ظ

سلام ...

سلام
چرا نصف شبی میخندید؟
ایشالا همیشه شاد باشید

حدیث آرزومندی 26 - خرداد‌ماه - 1392 ساعت 10:11 ق.ظ

سلام
خب وقتی میگم یه وب دیگه بزن به خاطر همینه
باز همش شد کامپیوتر و هوش مصنوعییییییییییییی
بعدم خانوم مگه قرار نبود هر وقت آپ کردی بیای بگی چه زود یادت میرههههههه خب من که نمیدونم کی آپ می کنی
بلهههههه این مریم همش منو اذیت می کرد دوستان، یعنی هیچ وقت به اندازه اون چندروز که گوشیش خاموش بود اذیتم نکرد یه کم نصیحتش کنید ملتتتتتتتت

سلام عزیزم
آخ جووووون هوش مصنوعی!
یادم رفت خب!
بابت اون روزا شرمنده

حدیث آرزومندی 26 - خرداد‌ماه - 1392 ساعت 12:34 ب.ظ

بله یادت رفته که به من میگه مگه وبم ایدز دارهههههههه!!!!
دشمنت شرمنده عزیزمممممم
لااقل مطالبت رو ببر تو ادامه مطلب انقد وبت همش نشه مطلب غیر مرتبط که اونوقت من خودکشی می کنماااااااااااا(انقده ازین شکلکه خوشم میاد که نگوووووو)

به روی جفت چشام بانو!
منم این شکلکو خیلی دوست دارم!

الهام 29 - خرداد‌ماه - 1392 ساعت 02:07 ق.ظ

سلام مریم جان خوبی؟
کجایی دختر؟
نمیگی گوشیتو خاموش کنی الهام ممکنه نگرانت بشه؟؟؟
صد دفه زنگ زدم، شماره دیگه ای هم ازت نداشتم،از عفت هم پرسیدم اونم شماره دیگه ای ازت نداشت
الان که اومدم اینجا دیدم هستی خیالم راحت شد،خیلی خوشحال شدم- گفتم دیگه مریم رو گم کردم

سلام عزیزم
شرمنده بخدا الهام جان
مرسی عزیزم بازم بابت اینکه نگرانت کردم شرمنده شرمنده شرمنده
اصلا حالم خوب نبود

عفت 7 - تیر‌ماه - 1392 ساعت 12:45 ب.ظ

سلام مریم عزیزم خوبی؟ مدت ها بود که اصلا نیومدم اینورا دیگه احساس کردم خیلی دلم برات تنگ شده گفتم یه ایمیل بدم خدارو چه دیدی شاید افتخار دادی جوابمون رو دادی...شما از تجربیاتتون گفتی منم یکم از تجربیاتم بگم. من که طاقت نداشتم بخونم بعد از کنکور 91 راهی دانشگاه شدم درسته ارشد نرم افزار رو دوست داشتم و همون رشته هم خداروشکر قبول شدم ولی الان که فقط یه ترم از تحصیلم مونده با اطمینان به همه میگم نهایت تلاشتون رو برای درس خوندن وقبولی توی ی دانشگاه سطح بالا کنید و الکی حودتون رو گول نزنید که همه دانشگاه هامثل همه و فرقی نداره کجا درس خوند و مدرکه مهمه...
مریم عزیزم راهی رو که انتخاب کردی خیلی درسته حتی اگه خدایی نکرده شرایطی پیش بیاد که ادامه تحصیل الان نتونی بدی ولی این اطمینان رو داری که سواد علمیت بالاست و به راحتی میتونی تدریس کنی اگر چه الانم میتونی در حین درس خوندنت برای تنوع و تسلط بیشتر خودت از همین تابستون کلاس کنکور برگزار کنی...
شما دختر با استعداد و با پشتکاری هستی از خدا میخام که تو رو به همه ی آرزوهای بزرگت برسونه
می بوسمت التماس دعا

سلام عزیزم
چقد خوشحال شدم ک کامنتت رو دیدم.فدات بشم عروس خانم زیبای خودمممممم
مث همیشه با حرفات انرژی گرفتم.هیچکی ندونه منکه میدونم نامبر وان دانشگاه بودی،خوشحالم یکی حرف دلمو زد اما دوس نداشتم تو اینا رو بگی.خودت میدونی همیشه برات آرزو داشتم شریف قبول شی اما بازم خداروشکر.
در مورد تدریس خودم هم دارم اقداماتی میکنم دعا کن کارم بگیره.استخدام رو بیخیال شدم خودم میخام خصوصی کار کنم برام دعا کن.تا نفس دارم تلاش میکنم از درس فاصله نگیرم.تدریس کمک میکنه روحیمو بدست بیارم.
منم مث همیشه برات بهترینا رو از خدا میخام.قدر خوبیهاتو بدون.ایشالا خوشبخت و تندرست باشی
دوستت دارم...می بوسمت
یاعلی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد