.... ارشد هوش مصنوعی  ....

.... ارشد هوش مصنوعی ....

..:::مث تمبر به هدفی که داری بچسب:::..سال ۱۳۹۵ سال برآورده شدن آرزوها.... علم،پناه و عزت و راهنماست.امام علی(ع)
.... ارشد هوش مصنوعی  ....

.... ارشد هوش مصنوعی ....

..:::مث تمبر به هدفی که داری بچسب:::..سال ۱۳۹۵ سال برآورده شدن آرزوها.... علم،پناه و عزت و راهنماست.امام علی(ع)

به یاد قیصـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــر!

  

سراپا اگر زرد و پژمرده ایم 

ولی دل به پائیز نسپرده ایم 

چو گلدان خالی لب پنجره 

پراز خاطرات ترک خورده ایم 

دلی سربلند و سری سر به زیر 

از این دست عمری به سر برده ایم  

++++++

قیصر امین پور شاعر،ادیب و فارسی پژوه متولد1338 شهرستان گتوند استان خوزستان 

ترک تحصیل از رشته ی دامپزشکی دانشگاه تهران 1357 

ترک تحصیل از رشته ی علوم اجتماعی دانشگاه تهران1363 

اخذ دکترای ادبیات فارسی از دانشگاه تهران با راهنمایی دکترشفیعی کدکنی1376 

تدریس دردانشگاه الزهرا1367 تا 1370 

دبیر شعرهفته نامه سروش 60-71 

عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی 

برنده تندیس مرغ آمین 1368 

برخی آثار او: ظهرروز دهم،تنفس صبح،درکوچه آفتاب،به قول پرستو،توفان در پرانتز،بی بال پریدن،منظومه روز دهم و.... 

اگر بخواهیم شعری ازجنگ بگوییم حتما سرآمد شاعران آن،مرحوم دکتر قیصر امین پور به یادمان خواهد آمد همانکه روزگاری برای نسل جنگ و دفاع سروده بود... 

" میخواستم شعری برای جنگ بگویم 

دیدم نمی شود 

دیگر قلم زبان دلم نیست. 

گفت: 

باید زمین گذاشت قلم ها را 

دیگر سلاح سرد سخن کارساز نیست 

باید برای جنگ 

از لوله ی تفنگ بخوانم 

با واژه ی فشنگ...."  

++++

قیصر امین پور در آستانه ی دهه ی پنجم عمرش اما دیگر به دنبال واژه و فشنگ نیست.چه مدتهاست که زادگاه و سرزمین مادری اش به دور از "وضعیت خطر" و " آژیر قرمز" نفس میکشد.بااین همه گویی غبار آن سالها برچهره شاعر"خانه های خونین"و "عروسک خون آلود"تازه مانده که گاه و گاه به یاد آن ایام داغ ولی تازه می کند.گرچه"این حرمهای داغ دلش را دیوار هم توان شنیدن نداشته است." 

از همین روست شاید که مرحوم امین پور لحظه های کاغذی اش را می سراید و می گوید: 

خسته ام از آرزوها،آرزوهای شعاری 

شوق پرواز مجازی،بال های استعاری 

لحظه های کاغذی را روز و شب تکرار کردن 

خاطرات بایگانی،زندگی های اداری 

آفتاب زرد و غمگین،پله های روبه پایین 

سقف های سرد و سنگین،آسمان های اجاری 

عصر جدول های خالی،پارک های این حوالی 

پرسه های بی خیالی،نیمکت های خماری 

رونوشت روزها را روی هم سنجاق کردم: 

شنبه های بی پناهی،جمعه های بی قراری 

عاقبت پرونده ام را با غبار آرزوها 

خاک خواهد بست روزی،باد خواهد برد باری 

روی میز خالی من،صفحه باز حوادث 

در ستون تسلیت ها،نامی از ما یادگاری 

+++++  

ای دریغ و حسرت همیشگی 

ناگهان.... 

     چقدر زود دیر میشود!

 

نظرات 51 + ارسال نظر
فاطمه 10 - اردیبهشت‌ماه - 1390 ساعت 10:05 ب.ظ http://harfedel72.blogfa.com

من عاشق شعرای قیصر و سهرابم
خیلی زیبا بود.
ممنون که همچین چیزای خوبی می زاری آبجی جونم
قطار می رود
تو می روی
تمام جاده می رود
و من چقدر ساده ام
که سال های سال
در انتظار تو کنار این قطار رفته ایستاده ام
و همچنان به نرده های ایستگاه رفته تکیه داده ام

قابل آبجی گلمو نداشت

فاطمه 10 - اردیبهشت‌ماه - 1390 ساعت 10:21 ب.ظ

کشتی نساز ای نوح
طوفان نخواهد آمد
بر شوره زار دلها
باران نخواهد آمد
رفتی کلاس اول
این جمله را عوض کن
آن مرد تا نیاید
باران نخواهد آمد

نقاش نیستم!!!
ولی تمام لحظه های بی تو بودن را " درد " میکشم...

فاطمه 10 - اردیبهشت‌ماه - 1390 ساعت 11:07 ب.ظ

عشق آن نیست که هردو باهم زیر باران بایستیم
عشق این است که یکی برای دیگری چتر شود و دیگری هرگز نفهمد چرا خیس نشد

اگر کسی تورا آنگونه که می خواهی دوست ندارد
بدین معنی نیست که تورا با تمام وجودش دوست ندارد

حدیث آرزومندی 10 - اردیبهشت‌ماه - 1390 ساعت 11:26 ب.ظ

منم جیزی نگفتم عزیزم. خاستم سربه سرت بذارن مریم جون راستی جرا تو پیوندای وبت همه یا جونن یا گلی حدیث بیچاره خالی خالی تنها.......


نمیدونم چرا؟

حدیث آرزومندی 10 - اردیبهشت‌ماه - 1390 ساعت 11:32 ب.ظ

اینجوری دیگه فایده نداره که ... حالا که گفتم شدم حدیث جوون آرزومندی!!!! تو هم به همون آقا داداشت رفتی دیگه. دم عیدی از همه یاد کرد ولی ما فراموش شده بودیم و اونجا هم وقتی گفتیم عذرخواهی کردن و بقیه ماجرا...
خدا بخیر کنه با این غیبتی که کردم!!!!

تائیدش کردم تا خان داداشم خودش جوابت رو بده

حدیث آرزومندی 10 - اردیبهشت‌ماه - 1390 ساعت 11:35 ب.ظ

همین دیگه تا کم آوردی همینو تایید کردی تا گور حدیث بیچاره رو آباد کنی خدا بخیر کنه..... به تو هم گفتن خواهر؟؟؟؟ یا دشمن جون

فاطمه 10 - اردیبهشت‌ماه - 1390 ساعت 11:41 ب.ظ

خدا فرمود:
تو ای زیباتر از خورشید زیبایم
تو ای والاترین مهمان دنیایم
شروع کن یک قدم با تو
تمام گام های مانده اش با من

جز توکل بر خدا سرمایه ای در کار نیست...
هرکه را باشد توکل کار او دشوار نیست

حدیث آرزومندی 10 - اردیبهشت‌ماه - 1390 ساعت 11:45 ب.ظ

مگه یه روز دستم بهت نرسه مریم گلی اونوقت من می دونم و تو ...
اون موقع تلافی همه اینا رو سرت در میارم


میرم حرم و به آقا میگم حدیث اذیتم میکنه هااااااااااااااا

فاطمه 10 - اردیبهشت‌ماه - 1390 ساعت 11:53 ب.ظ

همیشه زیباترین عکس ها در تاریک ترین اتاق ظاهر می شود،پس هرگاه در قسمت تاریک

زندگی ات قرار گرفتی بدان خدا می خواهد از تو تصویری زیبا بسازد!

حضور هیچ کس در زندگی ما اتفاقی نیست
خداوند در هرحضوری رازی نهفته است برای کمال ما
چه خوش آنروز که دریابیم راز این حضور را....

حدیث آرزومندی 11 - اردیبهشت‌ماه - 1390 ساعت 12:07 ق.ظ

تو بیا شکایت ما رو هم بکن عیبی نداره شیطون....

حتما میاممممممممممممممممم

حدیث آرزومندی 11 - اردیبهشت‌ماه - 1390 ساعت 12:12 ق.ظ

حالا چرا خودتو ناقص می کنی بچه بیا پایین رو زمین باش چیه اونجوری چپه داری به من نگا می کنی می افتیا....

اینجوری بیشتر کیف میده.....
نیست کم بلا ملا سر خودم آوردم حالا رفتم اون بالا بالاها کیف کنم؟!

دکتر قلاوند 11 - اردیبهشت‌ماه - 1390 ساعت 12:14 ق.ظ

سلام ...
امروز تو آموزش اسمتون رو واسه ارشد زده بودن ... مبارک باشه ... دیگه این همه دنبال جزوه نباشید بدون کنکور صفا کنید ...
شاد و پیروز باشید .

سلام
اسم چی؟
ارشد چی؟
منکه خبر ندارم ؟
نمیدونم از چی دارید حرف میزنید؟

فاطمه 11 - اردیبهشت‌ماه - 1390 ساعت 12:17 ق.ظ

کلاغ و طوطی هر دو سیاه آفریده شدند،طوطی اعتراض کرد و زیبا شد ولی کلاغ به رضای خدا راضی ماند...


حال طوطی در قفس است و کلاغ آزاد!!


بابا ایول خیلی پایه ای

هنوز دلخوشی ذهن خسته ام این است،
که در خیال خودم بی خیال من نشدی...

حدیث آرزومندی 11 - اردیبهشت‌ماه - 1390 ساعت 12:21 ق.ظ

مریمی این استادتون چی میگه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ بدون کنکور می تونی بخونی؟؟؟؟؟؟؟

نمیدونم بخدا
آقای قلاوند از بچه های همکلاسیمه
نمیدونم از چی میگه؟منکه خبری ندارم؟
فکر کنم منظورش بدون کنکور ارشد آزاده...آخه معدلت بالاباشه میتونی بدون کنکور آزدا بری واسه ارشد
مگه دیوونه م دوباره برم آزاد

حدیث آرزومندی 11 - اردیبهشت‌ماه - 1390 ساعت 12:22 ق.ظ

من شوکه شدم اخ جون یه شیرینی افتادیم.

چی واسه خودت بریدی و دوختی؟!

حدیث آرزومندی 11 - اردیبهشت‌ماه - 1390 ساعت 12:31 ق.ظ

خب حرفش همین معنی رو میده دیگه اینکه دیگه نیاز به فکر نداره ....

فاطمه 11 - اردیبهشت‌ماه - 1390 ساعت 12:32 ق.ظ

اااااااااااااااا
مبارکه.یعنی بدون کنور قبول شدی
آفرین بابا
خیلی خوشحال شدم آبجی جونم
ایشالا که واقعی واقعی باشه

بابا هنوز خبری نیست

حدیث آرزومندی 11 - اردیبهشت‌ماه - 1390 ساعت 12:34 ق.ظ

پس چرا نوشته دکتر قلاوند؟؟؟؟؟؟ خب فکر کردم استاده

حدیث آرزومندی 11 - اردیبهشت‌ماه - 1390 ساعت 12:39 ق.ظ

زنده ای؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

آره زنده ام

فاطمه 11 - اردیبهشت‌ماه - 1390 ساعت 12:42 ق.ظ

راست میگه حدیث خانوم
آدم فکر می کنه استادتونه دیگه
یعنی خبری نیست واقعا؟؟؟

نمیدونم باید برم داشنگاه و از آموزش بپرسم

me 11 - اردیبهشت‌ماه - 1390 ساعت 12:42 ق.ظ http://mk80ux.blogfa.com

سلام
تعصب شهری شکوفا شد.
تو شهرما هم یه مکانی دارن درست میکنند به یاد بود قیصر.

سلام
خوبه ...مرحوم قیصر دوران راهنمایی و دبیرستانش رو دزفول بوده

فاطمه 11 - اردیبهشت‌ماه - 1390 ساعت 12:47 ق.ظ

وقتی در برابر مشکلات قرار می گیری...



آرام باش ،تفکر کن ،توکل کن،سپس آستین هایت را بالا بزن

آنگاه دستهای خدا را می بینی که زودتر از تو دست به کار شده است!



آزاد که با این هزینه اش نمی شه رفت طرفش
ایشالا همون دولتی رو قبولی

حدیث آرزومندی 11 - اردیبهشت‌ماه - 1390 ساعت 12:50 ق.ظ

ببین چه دوستای خوبی داره همه دست به کار شدن که به تو خبر برسونن. قدرشونو بدون عزیزم

فاطمه 11 - اردیبهشت‌ماه - 1390 ساعت 12:52 ق.ظ

آدم ها عاشق می شوند که تنها نباشند ولی من عاشق شدم که تنها با تو باشم

پرسید کدام راه نزدیکتر است؟
گفتم به کجا؟
گفت: به خلوتگه دوست!
گفتم: تو مگر فاصله ای می بینی بین آنکس که دلت منزل اوست؟!

حدیث آرزومندی 11 - اردیبهشت‌ماه - 1390 ساعت 12:57 ق.ظ

یاعلی


یا علی
قربون آبجی گل خودم
مزاحمت نشم
برو به گزارشات برس

فاطمه 11 - اردیبهشت‌ماه - 1390 ساعت 01:04 ق.ظ

در نگاه کسانی که پرواز را نمی فهمند هرچه بیشتر اوج بگیری کوچکتر خواهی شد!

اشک هایم را برای چشمانم می نویسم،چشمم میخواندش و دلم گوش میدهد و قدری آرام میگیرم...
پس هنوز چاره ای هست که دوری ات را تحمل کنم،تا اشکی نباشد....خدا بزرگ است

فاطمه 11 - اردیبهشت‌ماه - 1390 ساعت 01:07 ق.ظ

آبجی جون مگه فردا کلاس نداری؟
چرا نمیری بخوابییییییییی؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من که می بینی کلاس ندارم خب...

عزیز دلم من فارغ التحصیلم
بهمن ماه درسم تموم شد و چند روز دیگه پایان نامه مو تحویل میدم و والسلام
ایشالله روزی خودت که چشاتو رو هم بزاری و فارغ التحصیل میشی
حالا دیگه پیش به سوی ارشد...

فاطمه 11 - اردیبهشت‌ماه - 1390 ساعت 01:16 ق.ظ

اااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
خب نمی دونستم
ببخشید.معذرت
ایشالا که ارشد قبول شی با رتبه عالییییییی

اشکال نداره عزیز دلم...
این چه حرفیه
ایشالله با دعای دوستان گلم

فاطمه 11 - اردیبهشت‌ماه - 1390 ساعت 01:18 ق.ظ

بزرگترین اقیانوس آرام است پس آرام باش تا بزرگترین باشی.

شنیدی که دلم گفت بمان ایست نرو؟!
به خدا وقت خداحافظی ات نیست نرو
نکند فکر کنی دردل من مهر تو نیست
گوش کن نبض دلم زمزمه اش چیست نرو....

فاطمه 11 - اردیبهشت‌ماه - 1390 ساعت 01:22 ق.ظ

آبجی جونی بچه تهرانی؟
؟؟؟؟
بچه کجایی؟
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

نه تهرانی نیستم.
خوزستانیم....هم استانی مرحوم قیصر امین پور

فاطمه 11 - اردیبهشت‌ماه - 1390 ساعت 01:25 ق.ظ

موج اگر می دانست که ساحل هیچ گاه دستش را نمی گیرد هرگز برای رسیدن به آن نفس نفس نمی زد.

من اینقدر دوستای خوزستانی دارم.خیلی اخلاقشون خوبه
تو هم خیلی ماهی عزیزم

ممنون عزیز دلم
خوبی از خودت گلم...
مهم نیست خوزستانی هستیم یا تهرانی یا هرجای دیگه مهم اینه که ایرانی هستیم و هم وطن

فاطمه 11 - اردیبهشت‌ماه - 1390 ساعت 01:31 ق.ظ

خوشبختی مثل یک پروانه است،وقتی دنبالش میدوی پرواز می کنه و میره اما وقتی ایستادی میاد و روی سرت می نشینه.


بله.همه باید یک دل باشیم که ایشالا هستیم

" با چشمان تو مرا نیازی به آسمان نیست...
این را به آسمان بگو!"

حتما حتما همینطوره آبجی گلم

مجید 11 - اردیبهشت‌ماه - 1390 ساعت 08:22 ق.ظ

سلام ابجی گلم .
خانم ارزومندی بخدا اون روز اصلا قصدم یه چیز دیگه ای بود یه دفه یاد شما افتادم که میگفتید از غم و غصه و ... ننویس یه دفعه پستم رو نوروزی کردم یعنی استارت کار به یاد شما بود بخاطر همین تمرکز روی اسامی نداشتم حالا هم عذرخواهی میکنم .. ... من تا حالا اشعار قیصر رو نخوندم فقط یه دفه توی تلویزیون شنیدم که فوت نمودند . خدا رحمتش کنه ..

سلام خان داداش
قابل توجه خانم آرزومندی عزیز
داداش اگه شعراشو نخوندید حتما واسه امتحان هم شده یک از شعراشو بخونید عالین.
خدا همه رفتگان رو بیامرزه

مجید 11 - اردیبهشت‌ماه - 1390 ساعت 08:47 ق.ظ

سلام و صبحت بخیر
امروز خواب موندم ولی انشالله اگه فردا عمری باقی باشه حتما میرم ...

سلام
صبح شما هم بخیر
اشکال نداره ایشالله فردا

حدیث آرزومندی 11 - اردیبهشت‌ماه - 1390 ساعت 08:50 ق.ظ

دختره خود شیرین همینو می خواستی؟؟؟؟؟؟؟


دلم خنک شد

حدیث آرزومندی 11 - اردیبهشت‌ماه - 1390 ساعت 08:59 ق.ظ

وای خدا این بنده خدا اومده دوباره عذرخواهی کرده!!! مریم من اگه گفتم تو هم مثل داداشتی همینجوری گفتم وگرنه اینا رو گفته بودن الان با خودشون فکر می کنه این ارزومندی عجب آدمیه ازش عذرخواهی کردیم باز رفته پیش خواهرمون..... خب ابادم کردی؟ خیالت راحت شد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ هنوزم سر حرفم هستم که گفتم مگه دستم بهت نرسه.... میدونم چجوری تلافی اینا رو سرت در بیارم...


آی بی انصاف...دیگه در مورد داداشم اینجوری نگو....

حدیث آرزومندی 11 - اردیبهشت‌ماه - 1390 ساعت 09:02 ق.ظ

مریم مگه دستم بهت نرسه


وای دلم خنک شد عصبانیت کردم دلم خنک شدددددددددد

حدیث آرزومندی 11 - اردیبهشت‌ماه - 1390 ساعت 09:27 ق.ظ

عصبانی؟؟؟؟؟ از عصبانی هم./..

عیب نداره برو یه لیوان آب خنک بخور و بر شیطون لعنت بفرست
از اطرافیانت فاصله بگیر که یه دفه دستت به خون آلوده نشه و ....
بلا به دور

حدیث آرزومندی 11 - اردیبهشت‌ماه - 1390 ساعت 09:37 ق.ظ

وای مریم باید اون زبونتو ببریم که .... خوبه واقعا پیشم نیستی وگرنه ....

دلت میاد بی انصاف؟؟؟؟
حالا که اینجور شد من اصلا مشهد نمیام مگه از جونم سیر شدم

حدیث آرزومندی 11 - اردیبهشت‌ماه - 1390 ساعت 11:33 ق.ظ

عزیزم معلومه که دلم نمیاد همینجوری گفتم. اصلا مگه می تونی مشهد نیای؟؟‌ اینجا مگه می شه بگی نمیام .برم به آقا بگم مریم میگه نمی خوام بیام!!!!
تو عزیزمی شوخی کردم.

واقعا نمیشه گفت : نمیام
اگه آقا بطلبه زبون آدم بند میاد....کاش زیارت حرم آقا قسمت ماهم بشه هرچه سریعتر

فاطمه 11 - اردیبهشت‌ماه - 1390 ساعت 03:23 ب.ظ

حضرت حیدر به نام فاطمه حساس بود
خلقت از روز ازل مدیون عطریاس بود
ای که ره بستی میان کوچه ها بر فاطمه
گردنت را می شکست آنجا اگر عباس بود

مجید 11 - اردیبهشت‌ماه - 1390 ساعت 10:31 ب.ظ

خانم ارزومندی من ناراحت نشدم از شما ابجی مریم اینقدر خانم ارزومندی رو اذیت نکنید تلافیشو یک ماه دیگه سرم در میاره میسپاره به همه هتلدارا که دیگه بهم اتاق ندن

دستت درد نکنه داداش
من خانم آرزومندی رو اذیت کردم؟
اون منو اذیت میکنهههههههههههههههههه

حدیث آرزومندی 11 - اردیبهشت‌ماه - 1390 ساعت 11:24 ب.ظ

ایشون که انشالله شرایط خوبی براشون فراهم می شه ولی در مورد این خواسته تون بهتره حق خواهریتونو به جا بیارید و خودتون تشریف بیارید (آخ جون وقتی مریم بیاد...) اون موقع ما هم به حساب شما خواهیم رسید و خدمت کاملی خواهیم کرد..

خداااااااااااامنو بکش این حدیث از دست من راحت شه
آخه دختر خوب من بعداز ظهر اینقد حرفای قشنگ قشنگ گفتم تو چسبیدی به حرفی که به شوخی گفتم؟!

فاطمه 11 - اردیبهشت‌ماه - 1390 ساعت 11:46 ب.ظ

سلام
از فاطمه جونیییییی(رادیوتراپ)خبر نداری؟
دیشب تا حالا نیست!!!

سلام عزیزم
نه خبری ازش ندارم
الان تلفنی ازش خبر میگیرم بهت میگم...نگران نباش درساش سنگینه آخر ترمی

مجید 11 - اردیبهشت‌ماه - 1390 ساعت 11:46 ب.ظ

برخلاف شما من از معلم شانس نیاوردم . اخ یادش بخیر سال اول ابتدائی بودم یه روز زمستون از مدرسه فرار کردم رفتم توی پارک نزدیک خونمون یه مرکز کانون پرورش فکر بود شخصی مسن و مهربونی متصدی اونجا بود کاش اون معلمم بود منو اورد نشوند کنار بخاری دخترش هم پیشش بود ازم پرسید چرا فرار کردی و ازین حرفا بعد دستمو گذاشت توی دست دخترش گفت ببرش مدرسه . اگه زنده است خدا حفظش کنه و اگه فوت کرده خدا رحمتش کنه هیچ وقت چهره مهربونش رو فراموش نمیکنم. معلمم حساس شده بود همش ازم می پرسید خواهرته ؟ منم مونده بودم چی بگم خیلی دوست دوست داشتم خواهر واقعیم بود و الکی سرتکون دادم رفتم نشستم . سال دوم هم افتادم سر کلاس یه جلاد که خدا نصیب هیچ کس نکنه زبون اون شلنگ بود و فلک نگم بهتره ولی هیچ وقت ازش نمیگذرم .

مسعود 12 - اردیبهشت‌ماه - 1390 ساعت 06:20 ق.ظ

سلام
صبح بخیر
روز معلم را به تک تک معلمین عزیز تبریک می گم.
برای من معلم بد تا حالا که نبوده اگه کم و کاستی هم بوده از طرف من بوده.
اگه تنبیه نمی شدم در دوران تحصیلم به علت انظباط کاری ام بود و کمی بچه مثبت بودن

همه معلم هامو دوست دارم و براشون آرزوی موفقیت می کنم.

سلام
صبح شما هم بخیر
مرسی که تشریف آوردید
خوشبحال معلمانتون که دانش آموز قدردانی مث شما داشتن.
خدا حفظتون کنه

مسعود 12 - اردیبهشت‌ماه - 1390 ساعت 06:33 ق.ظ

می تونه حق با شما باشه.
کاش میشد.
من رفتم به مدرسه دوران ابتداییم.اما از معلمین خبری نبود.
ولی معلمین راهنمایی رو کم و بیش دیدم. خیلی حال داد.هم به من و هم به اونا.
ولی خودم تنها آخه نشد دوستانو جمع کنم.
یه شانس بزگ تو زندگیم این بود:
ابتدایی که تموم شد مدرسه راهنمایی ای که ثبت نام کردم رو انتقال دادن به محل مدرسه ابتدایی و من تونستم 3 سال دیگه هم تو همون محل باشم.
خیلی برای همه دوستانم جالب بود.

ایشالا که همه سالم باشن و شما بتونی ببینیشون.

خوشبحالتون...
فکر کنم ما هم بریم اثری از اون معلما نباشه.
ولی خانم محمدپور عزیزم از یکی آدرس دبیرستانی که اهواز داره درس میده رو گیر آوردم و حتما حتما میخوام برم پیشش و بر دستان مهربونش بوسه بزنم...
انشالله

علی 12 - اردیبهشت‌ماه - 1390 ساعت 11:05 ق.ظ http://hayan61.blogfa.com

سلام
شرمنده آبجی.....فکر نمی کنم هیچوقت این آدرست رو به من داده باشی؟
من هم روز معلم و همزمانی آن با کشته شدن بن لادن به شما و همه دانشجویان و معلم دوستان تبریک میگم!
یه خورده هم گرفتاریهای کاری نمیذاره زیاد بیام تو نت به هر حال ممنون

سلام
دشمنت شرمنده داداش
کاملا مشخصه سرتون خیلی شلوغه....داداش شما چند بار اینجا واسم کامنت گذاشتید .یادتون نیست؟!
در هرصورت این روز بهتون تبریک میگم.امیدوارم برای آزمون دکترا حتما حتما قبول بشید و یه شیرینی هم گیر مون بیادما منتظریم
امیدوارم گرفتاری هاتون کاملا برطرف بشه.و هیچ گرفتاری تو زندگیتون نباشه
کشته شدن بن لادن؟؟؟؟...ای خدا از دست شما داداش

عسل 12 - اردیبهشت‌ماه - 1390 ساعت 01:11 ب.ظ

تلاش کنیم ندیده ها را ببینیم ، دیدن آنچه که همه می بینند هنر نیست

فقیر آن نیست که کم دارد ، بلکه آن است که بیشتر می طلبد

بزرگترین اشتباه آن است که انسان از اشتباه کردن بترسد

برای آدم های فعال 7 روز هفته دارای 7 امروز است و برای آدم های تنبل 7 روز هفته دارای 7 فردا

ماموریت ما در زندگی بی مشکل زندگی کردن نیست ، با انگیزه زندگی کردن است

سعید باوفا 12 - اردیبهشت‌ماه - 1390 ساعت 08:37 ب.ظ http://vafadare.blogfa.com

به نام خدا
سلام دوست عزیز
ممنونم از حضورتان .
دوازدهم اردیبهشت، سالروز شهادت استاد مطهری و روز معلم گرامی باد

سلام
خواهش میکنم
وظیفه بود
منم این روز رو به شما و بقیه دوستان تبریک میگم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد