.... ارشد هوش مصنوعی  ....

.... ارشد هوش مصنوعی ....

..:::مث تمبر به هدفی که داری بچسب:::..سال ۱۳۹۵ سال برآورده شدن آرزوها.... علم،پناه و عزت و راهنماست.امام علی(ع)
.... ارشد هوش مصنوعی  ....

.... ارشد هوش مصنوعی ....

..:::مث تمبر به هدفی که داری بچسب:::..سال ۱۳۹۵ سال برآورده شدن آرزوها.... علم،پناه و عزت و راهنماست.امام علی(ع)

و آخرین حرفای ۸۹ من....

سلام دوستای عزیز و بزرگوار

دلم میخواد حرف بزنم ولی نمیدونم چی بگم ...نه میدونم میخوام چی بگم ولی نمیدونم از کجا شروع کنم؟!

ممکنه حرفام خیلی طول بکشه پس اگه حوصله ندارید شرمنده نخونید...اما اگه میخوای به حرفام گوش بدی ممنون...

داشتم ستایش رو نیگاه میکردم که شیوا زنگ زد.به شوخی بهش گفتم: مگه نمیدونی وقتی ستایش رو نگاه میکنم با هیچکی حرف نمیزنم و مزاحمم نشو؟!...وقتی بهم گفت: فردا عروسی یکی از دوستای دوران کاردانیمون بوده( از قضا عروس و دوماد هردو همکلاسمون بودن) ولی امروز پدر دوستمون فوت کرد...وای خدا انقد بهم ریختم که نفهمیدم ستایش چی شد؟!...خدا رحمتش کنه...

از اون موقع دارم فکر میکنم دم عیدی چقد کارو بار عزرائیل جور شده!!!انقد از بهشت زهرا رفتن بدم میاد که حد نداره...اولا خیلی میترسیدم ولی بعد فوت مادربزرگم ترسم ریخت...

وای که چند ماهه سرمزار عموم نرفتم...

نزدیکای سال تحویله و همه سرگرم خرید لباس عید و آجیل و شیرینی های عید و خونه تکونین...نمیدونم چرا امسال دلم به کار نمیره و حوصله ی خونه تکونی ندارم؟حوصله ی هیچ کاری رو ندارم ولی واسه لحظه ی سال تحویل لحظه شماری میکنم...

ما طبق رسم خونوادگیمون موقع سال تحویل خونواده ی پدریم همشون سرمزار عموی شهیدم جمع میشن و سفره ی هفت سین مون رو همون جا میزاریم و بعد از تحویل سال و تبریک گفتنا میریم خونه هامون...خیلی ها اون موقع مث ما سرمزار عزیزاشون جمع میشن...اون موقع دوست دارم بهشت زهرا باشم ولی بقیه روزا اصلا...

چقد تعطیلات عیدو دوست دارم...وقتی بیرون میری همه خوشحالن و میخندن...ایکاش همه ی روزای سال همینجور باشن...

خیلی از شماها ممکنه موقع سال تحویل کنار خونواده ی خودتون و تو خونه ی خودتون جمع باشین و منتظر آهنگ تحویل سال...قبل از لحظه ی تحویل سال چیکار میکنید؟خیلی واسم سواله که بقیه چیکار میکنن...

ولی من هرسال یه قرآن کوچولو دارم که با خودم میبرمش سر مزار عموم و چند دقیقه قبل از تحویل سال نیت میکنم و یه صفحه باز میکنم و از اول تا آخرش میخونم و بعد چشامو میبندمو و دعای تحویل سال رو میخونم...چقد دعای تحویل سال زیباست!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

دست بزار رو قلبت و با همه ی وجودت بگو: " یا مقلب القلوب و الابصار "...خدایا بحق این وقت عزیز خودت و تنها خودت قلب ما رو دگرگون کن...خداجونم خیلی چیزا تو این قلب هست که بودنش عذابم میده و خیلی چیزا تو قلبم نیست که نبودشون واسه م عذابه...خدا جونم دیگه نمیخوام کینه ی بنده هاتو اینجا جا بدم...به من چه فلانی چیکار کرده؟من یه قلب آروم و عاری از هرگونه کینه و بدی و نفرت و غم ازت میخوام...اینجا فقط و فقط جای خودته و بس...خدایا! دید و بینشمو دگرگون و متغییر کن...کاری کن از همین لحظه دیدم نسبت به زندگی تغییر کنه...بفهمم برای چی بدنیا اومدم و واسه چی دارم زندگی میکنم و واسه بعد از خودم چی به یادگار میزارم...خوبی یا بدی؟...خداجونم کمکم کن با دید باز و قلبی آروم راه درست زندگیمو پیدا کنم و تو پیچ و خم زندگی پس نکشم و امیدم فقط به خودت باشه و تنها دستمو پیش خودت دراز کنم ولا غیر...

وبعد از ته دلت بگو:"  یا مدبر اللیل و النهار ...یا محول الحول و الاحوال...حول حالنا الا احسن الحال "...خداجونم حال و روز  همه ی  بنده هاتو بحق این لحظات پاک بهترین حال بگردان...خداجونم !کمک کن بنده هات سالم و شاد و سرحال باشن...کسی مریضی تو خونه یا بیمارستان نداشته باشه...مریض داری خیلی سخته خیلی....خدایا خیلی از بنده هات ندارن خونه بخرن یا کار و بار درست و حسابی ندارن یا اصلا کار ندارن ..خیلی ها قرض دارن و خیلی از بنده هات در حسرت شنیدن گریه ی یه بچه تو خونه شون روز و شبشون یکی شده...خداجونم میدونم خودت بهتر از حال و روز بنده هات خبر داری...میدونی چقد زیادن که شبا گرسنه می خوابن...چقد زیادن تو خونه های درب و داغون و ناجور روزگار میگذرونن...خیلی هاشون سخت ترین کارهای عالم رو انجام میدن تا شب که برمیگردن خونه سرشون پایین نباشه و دل زن و بچه شونو شاد کنن...اونوقت چقد زیادن که از مال و ثروت زیاد نمیدونن چیکارش کنن؟...چقد زیادن کسایی که بندگی تو رو فراموش کردن و شدن بنده ی مال و منال دنیا...دارن پول رو پول انبار میکنن واسه اون دنیاشون...کی با خودش مال و ثروت برده که تو دومیش باشی؟...

چرا یادمون رفته غمخوار هم باشیم؟

چرا یادمون رفته دست هم نوعمون رو بگیریم؟

چرا یادمون رفته اشکای یه بچه یتیمو پاک کنیم؟

چرا یادمون رفته خوردن حق بچه یتیم آخر عاقبت نداره؟

چرا یادمون رفته ما هم میتونیم گره از مشکل یه هموطن یه همنوع ،یه همسایه یا یه دوست باز کنیم؟

چرا فکر میکنم خوبی ها فقط واسه ماه رمضون و تعطیلات عید و عید نیمه شعبان و عید مبعث و ...ست؟

چرا دیگه رو دیوارای خونه مون" آیه الکرسی" و" ان یکاد " و نام خدا  نیست؟یه نگاهی به اتاق خودت بنداز...آره با شمام تویی که داری این نوشته ها رو میخونی...به دیوارای اتاقی که توش نشستی نگاهی بنداز...چی رو دیوارش چسبوندی؟ عکس ائمه؟آیه الکرسی؟یا عکس فوتبالیستها و خواننده ها شرق و غرب....

چرا داریم از دین و مذهبمون دور میشیم...؟

چرا فقط ماه محرم یادمون هست که امام حسینی هست...قمر بنی هاشمی هست...زینب کبری یی هست...علی اکبریی هست...؟

چرا فقط نیمه ی شعبان که میشه یادمون میاد امامون نیست و جاش خیلی خالیه و امسال هم رفت و نیومد؟...چرا فکر نمیکنیم اون مارو میبینه و با کارای ما دلش به درد میاد؟

این حرفو با خودم هستم...چرا یادم رفته روز قیامتی هست و محاکمه میشم بخاطر خوبی ها و بدی هام؟...چطور میخوام اون دنیا تو چشای بانو نگاه کنم؟چطور میتونم وقتی کارای بدم مث غل و زنجیر دست و پاهامو بسته ن از امام رضام کمک بخوام؟....

یه سال دیگه از عمرمون رفت...چیکار کردیم که  خدا خوشش بیاد؟...حتی وظیفه ی ساده ای که درس خوندنه رو هم به خوبی انجام ندادیم...

چیکار کردیم که اگه همین الانِ الان عزرائیل بیاد سراغمون ازش مهلت نخواییم؟

چیکار کردیم که بعد رفتنومون بگن: خدا بیامرزدش؟

چیکار کردیم که دل پدر و مادرامون ازمون خونه؟...

چرا فراموش کردیم گره همه ی مشکلاتمون تو دعای خیر پدر و مادرمونه...

باید اونا رو از دست بدیم تا قدر بدونیم؟...چرا وقتی بهمون میگن :نکن این کارو که عاقبت بخیری توش نیست و ما حرف حرف خودمونه؟

زندگی و راهی که دعای پدر و مادر بدرقه ش نباشه سرانجام نداره... هیچستان است....

هنوز سال تحویل نشده و تا لحظه ی تحویل سال وقت داری...بشین با خودت خلوت کن...ببین تکلیفت با خودت چیه؟ وقتی تکلیفت با خودت روشن نیست چطور میخوای زندگی کنی؟ چطور میخوای از پس مشکلات پشت سرهم این زندگی بر بیای؟

ببین هدفت چیه؟ میخای تو سالی که در پیش رو داری چه ها انجام بدی؟...میخوای کدوم کاراتو ترک کنی؟میخوای کدوم کار ناتمومتو تموم کنی؟

دل چند نفر و با حرفات به درد آوردی؟ از چند نفر بد گفتی؟ به چند نفر تهمت ناروا زدی؟ چند تا حرف و وعده ی دروغ  دادی؟...

همه رو واسه خودت مشخص کن...درسته اولش از خودت بدت میاد ولی یاد لحظه ای باش که دیگه فرصتی نداری واسه جبران... 

خدایا !مارو ببخش بخاطر دل هایی که شکستیم.. 

مارو ببخش بخاطر حرفایی که نباید میزدیم... 

بخاطر کارایی که نباید میکردیم... 

بخاطر حق هایی که ناحق کردیم... 

بخاطر بی احترامی ها و بی حرمتی ها... 

بخاطر بندگی نکردنمون... 

بخاطر کارایی که میتونستیم انجام بدیم و انجام ندادیم... 

حرفایی که باید میزدیم و نزدیم... 

...در کل مارو ببخش که بنده ی خوب،فرزند خوب،مادر خوب، خواهر خوب، دوست خوب، همسر خوب...نبودیم... 

...ما میخواییم که خوب باشیم! بحق بنده های خوبت این سعادتو نصیبمون کن....آمین یا رب العالمین 

در انتهای صحبتام:

خیلی هاتون که دارید این نوشته هارو میخونید ممکنه اصلا منو نشناسید...ممکنه باهام برخوردی نداشتید و ممکنه منو اصلا ندیدید...ممکنه دوست این محیط مجازیم باشید و یا همکلاسی و یا یه دوست صمیمی و یا....ولی هرچی باشی واسم عزیزی...ازت میخوام با همه ی وجودم ازت میخوام که حلالم کنی....نمیدونم بعد آپ کردن وبم زنده باشم یا نه؟...نمیدونم لحظه ی سال تحویل رو میبینم یا نه؟ نمیدونم ماه رمضون سال دیگه هستم یا نه؟ نمیدونم دعای عرفه ی سال دیگه رو میخونم یا نه؟...برای همین از شما دوستای بزرگوار میخوام هر بدی از من دیدید حلال کنید...به بزرگواری خودتون ببخشید..مممکنه حرفی زدم که دل کسی رو به درد آورده ...ممکنه دل کسی رو شکسته باشم...ممکنه حق کسی رو ناحق کرده باشم ...ممکنه حرفی رو زدم که نباید میزدم یا کاری رو کردم که نباید میکردم...ولی اینو بدونید که هیچوقت دلم نخواسته و نمیخواد کسی از دستم ناراحت باشه بخداوندی خدا قسم وقتی بدونم کسی ازم دلخوری داره آروم وقرار ندارم...همیشه تلاش کردم که همه ازم راضی باشن ولی ممکنه تو این مسر خطاهایی ازم سر زده باشه...تنها آرزوم اینه که اگه روزی نبودم فقط بگید: یادش بخیر و خدا رحمتش کنه...همین

یه یادگاری: هیچوقت نگو به آخر خط رسیدم یادت باشه که معلم کلاس اولت همیشه میگفت: نقطه سر خط....


 پ.ن.۱: 

وای خدای من از این هوای گرد و خاکی...به قول بابای سوگند جون، انگاری خدا میخواد زنده زنده خاکمون کنه...بخدا آدم تو هوای خاکی دلش میگیره...چرا کسی به فکر این جنوبی ها نیست که همیشه سوغات عراق سهمشونه؟؟؟اگه یه ریزه خاک بره سمت تهرون ببین وزیر وزرا چطور خودشونو به آب و آتیش میزنناونوقت ما باید همیشه خاک بخوریم و حرف نزنیم 

پ.ن.۲: 

قاصدک!!!! 

گرد بام و در من پُر ثمر میگردی 

انتظار خبری هست مراااااااااااااا! 

*** خداجونم ! من منتظر خبرم یادت نره هااااااااااا سال داره تموم میشه....یه خبر یه خبر یه خبرررررررررر 

پ.ن.۳: 

دوستای عزیز ، 

برای دریافت کلید اولیه آزمون تحصیلات تکمیلی (کارشناسی ارشد ) سال 1390 به سایت سازمان سنجش مراجعه کنید. 

پ.ن.۴: 

از اونجایی که شیواخانم قبلش اجازه گرفته بودم با یه دنیا ذوق و شوق: 

" فردا یعنی دو شنبه عقد کنون شیوای عزیزمه...ایشالله سالهای سال کنار هم خوب و خوش و خرم زندگی کنید...ایشالله همیشه لبت خندون باشه و من بادیدن چهره ی شادت کیف کنمایشالله روزی بقیه دوستان 

پ.ن.۵: 

همه ی خوبی عروسی به آخرش و دور خوردن با ماشینا دنبال ماشین عروس دوماده....من و خواهرم و شوهر خواهرم با یه ماشین بودیم و بقیه با ماشینای خودشون... 

خداییش خیلی کیف داد ولی...این شوهر خواهرم با سرعت روندنش زهر مار من و خواهرم کرد...چنان ماشینو کوبوند به ماشین پسر عموم که... 

نمیدونم چرا تو فکر خونواده هاشون نیستن شب عروسی جای مسابقه دادن با بقیه ست؟؟؟؟ 

ولی به خیر گذشت و ....خسارت مختصری بود که فدای سر آبجی گلم 

پ.ن.۶: 

از سونامی اندونزی تا سونامی ژاپن.......خدایا خودت بهشون کمک کن... 

پ.ن.۷: 

خداجونم!چرا این سال ۸۹ تموم نمیشه...انقد از سال ۸۸ و ۸۹ بدم اومد که...خدایا روزای آخر این سال و واسمون ختم به خیر کن... 

پ.ن.۸: 

میلاد یازدهمین نجم آسمان امامت "امام حسن عسکری(ع)" بر همتون مبارک....التماس دعا

نظرات 20 + ارسال نظر
لیلا 14 - اسفند‌ماه - 1389 ساعت 12:21 ب.ظ

مریم جان زنده ای؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

اگه زنده ای نمی بخشمت ولی اگر رفتی حلالی ای دوست و رفیق

سلام
به کوری چشم دشمنان هنوز نفسی میاد و میره
یادت نره...بادمجون بم آفت نداره

لیلا 14 - اسفند‌ماه - 1389 ساعت 12:24 ب.ظ

خدا آن حس زیبایی است که در تاریکی صحرا
زمانیکه هراس مرگ میدزدد سکوتت را
یکی همچون نسیم دشت می گوید:
کنارت هستم ای تنها
ودل آرام می گیرد.

سوگند 14 - اسفند‌ماه - 1389 ساعت 12:53 ب.ظ http://taranomjooon.blogfa.com

سلام مریم جون
خدا رحمت کنه پدر دوستتو
پیشایش عیدرو به شما تبریک میگم عزیزم
حالا باید فکر کنم ببینم میتونم ببخشمت یانه
آخه کاری که تو در حقم کردی با یه کلمه حلالم کن که پاک نمیشه
خوب خودت خواستی
.
.
.
.
.
.
خوب بودن- مهربون بود- وببخش
این کارایی بود که از همون موقعه که تو رو شناختم ازت سر زده خانم!!!
مواظب خودت باش
اینقدم دم عیدی نفوس بد نزن
به قول خودت انشاا.. ۱۰۰ سالگیت رو ببینم با یه عالمه نوه

سلام عزیز دلم
قربونت برم
خوبی از خودت بوده....هرچی بوده انجام وظیفه بوده و بس...
در مورد عمر ۱۰۰ ساله...چه خبره؟؟؟...یکی از آرزوهام اینه که جوونی بعد از اینکه به آرزوهام رسیدم بمیرم...دلم میخواد مرگ مغزی بشم و اعضای بدنمو ببخشن...وای وقتی کارت اهدا عضوم و پست دم در آورد مامانم و بابام چقد ...وای...من باهاشون اتمامو حجت کرده بودم هرچند اونا ناراضی بودن...
در مورد نوه: خدا خیرت بده هنوز....من بچه بیارم نوه پیش کشم

عسل 14 - اسفند‌ماه - 1389 ساعت 01:01 ب.ظ http://www.khateratdaneshjooi.blogfa.com

سلام فدات خوبی؟
مرسی که دعوتم کردی برا آپ جدیدت
فدات هنوز نخوندم یعنی نصفش و خوندم
کامل که خوندم نظرم و راجع به مطلبت میدم
فقط اومدم نظر بدم که اومدم فدات

سلام
قربون قدمات عزیز دلم
خوش اومدی عسلی جونم

آپت فوق العاده بووووود
هیچی کم نداشت
به خدا مریم... هیچی کم نداشت
دوست دارم خیلی زیاد
امیدوارم به بالاترین جاها برسی و آبجی فاطمه رو هم فراموش نکنی
واسه منم دعا کن

سلام آبجی کوچیکه ی خودم
منم دوست دارم...
من اگه روزی به جایی برسم از دعای خیر دوستانه پس چیزی از خودم ندارم که بخوام بهش بنازم و بخاطرش عزیزانمو فراموش کنم...
ایشالله عاقبت بخیر شی...
سلام منو به مامان گلت برسون
ما سخت محتاج دعای دوستان بوده و هستیم...اگه لایق باشیم دعاگو هستیم

حدیث آرزومندی 14 - اسفند‌ماه - 1389 ساعت 04:24 ب.ظ http://astanedoost.blogfa.com

سلام مریم گلی
چی شده انقد زود رفتی به استقبال نوروز؟؟؟؟؟؟ وای که همه حرفات درسته کاش که بشه سال جدید دیگه بد نباشم بندگی کنم فقط و فقط بندگی...........برام خیلی دعا کن
راستی خودت بی وفایی........................

سلام حدیث جون بی وفا
بی وفا شدی دیگه...شما که همیشه خوب بودید من این حرفا به خودم زدم...چیز زیادی تا عید نمونده.......
دیگه حوصله ی وبمو ندارم...دلم واسه وب قبلیم تنگ شده

عسل 14 - اسفند‌ماه - 1389 ساعت 11:34 ب.ظ http://www.khateratdaneshjooi.blogfa.com

سلام فدات خوبی؟
متنت و جملاتت واقعا مشخصه که از ته دله
پس حرفی که از دل برآید بر دل نشیند
راستی بخاطر فوت پدر دوستت بهت تسلیت میگم

اما راجع به حلال کردنت باید بگم از موقعی که باهات دوست شدم از بس تو خوب بودی و هستی من همیشه شرمنت بودم
امیدوارم همیشه و هرجا به بهترینا برسی و ازت میخوام با اون دل پاکت سرسفره هفت سین برام دعا کنی
پیشاپیش سال یک هزار و سیصد و نود رو به خودت و خانواده گلت تبریک میگم و انشاا... همگی درکنار هم سال خوبی رو آغاز کنین و سال خوبی برا خودت و خانوادت باشه گلم

راستی ما هم موقع تحویل سال دور سفره میشینیم و دوربین و تنظیم میکنم خودش فیلم بگیره
یه فیلم دارم که چند سال تحویل سال و پشت سرهم فیلم گرفتم
وای این فیلما چقدر خاطره انگیزن
"شوخی"دوست دارم از امسال تا سال آینده ببین چقدر زیاده؟!!

سلام عزیزم
قربون دلت عزیز دلم
خوبی از خودت بوده گلم...
منم سال خوش و خرم و سرشار از برکت برای خودت و خونواده ی محترمت میخوام...امیدوارم سال برآورده شدن حاجات دوستای گلم باشه...آمین یا رب العالمین
در مورد فیلم گرفتن لحظه ی تحویل سال...خیلی فکر خوبیه...واقعا نگاه کردن لحظه ی گذشته و شاد چند سال پیش چقد ....خدا...

حدیث آرزومندی 16 - اسفند‌ماه - 1389 ساعت 11:17 ب.ظ

سلام خوبی؟؟ چه خبر؟؟؟

سلام
خبر ی نیست....هنوز....

لیلا 17 - اسفند‌ماه - 1389 ساعت 12:31 ق.ظ

پیغام برا عروس خانم شیوا گلی
سلام عزیزم
پیوندتان میارک مهرتون پایدار

ایشالله ایشالله به همین زودی ها قسمت خودت بشه لااقل من یکی از دست این زبونت راحت شم

لیلا 17 - اسفند‌ماه - 1389 ساعت 12:52 ق.ظ

انشاا.. عید

ایشاللـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه
دوست دارم همتونو به سرو سامون برسونم

حدیث آرزومندی 17 - اسفند‌ماه - 1389 ساعت 09:28 ب.ظ

نمیدونم چرا وقتی پی نوشت اخرتو خوندم دلم گرفت.......

اولا سلام
واسه چی؟ مگه چی نوشته بودم که دلت گرفت؟

عسل 17 - اسفند‌ماه - 1389 ساعت 09:49 ب.ظ http://www.khateratdaneshjooi.blogfa.com


اگه تو دنیا هیچی هیچی نداشته باشی مطمئن باش سه چیز همیشه مال تو هست:خدای مهربون، فکرای قشنگ،قلب کوچیک من.

بر خاک بخواب نازنین،تختی نیست. آواره شدن ,حکایت سختی نیست. از پاکی اشکهای خود فهمیدم . لبخند همیشه راز خوشبختی نیست.



ماهی به آب گفت : تو نمیتونی اشکای منو ببینی , چون من توی آبم.. آب جواب داد اما من میتونم اشکای تو رو احساس کنم چون تو توی قلب منی...


مرسی عزیزم

----------- 17 - اسفند‌ماه - 1389 ساعت 10:04 ب.ظ

خانم مهندس امسال نمی تونی بری سر مزار عمومت واسه سال تحویل چون ساعت ۲ شب سال تحویله.

خب ساعت ۲ شبه چه ربطی به رفتن و نرفتن من داره؟؟؟
هرساعتی باشه ما میریم
مگه دفه ی اوله که تحویل ساعت دیر وقته؟؟؟
شما حواستون باشه که خواب نمونید وگرنه کل سال خوابید

لیلا 17 - اسفند‌ماه - 1389 ساعت 10:16 ب.ظ

سلام خوبی
چه خبر از بر وبچ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
زینب عقد کرد با نه؟
مامان و بابا خوبن؟

سلام
خبری ندارم این چند وقته درگیر بودم از کسی هم خبر ندارم
فقط خبر عقد شیواگلی رو دارم که خودت میدونی
زینب عید عقد میکنه جیگر طلا
شما چیکار میکنید؟
چند روز دیگه میخوام بیام پیشتون واسه همون کار

لیلا 17 - اسفند‌ماه - 1389 ساعت 10:22 ب.ظ

خوش اومدی .ولی میدونی که هنوز یارانه ی ما رو ندادن .
بارون هم که داره میاد چادر مون اندازه ی خودمونه
شوخی کردم هر وقت اومدی قدمت روی دوتا تخم چشای کافی شاپ

خسیس یارانه مو با خودم میارم
در ضمن قرار شد این دفه همش بیرون باشیم...اوکی
چادرتونو نگه دار واسه .....

حدیث آرزومندی 18 - اسفند‌ماه - 1389 ساعت 12:10 ق.ظ

دلم گرفت دیگه نمیدونم چرا ولی دلم گرفت

امیدوارم هیچوقت دلت نگیره که....
چه خبرا خانم خبرنگار؟

حدیث آرزومندی 18 - اسفند‌ماه - 1389 ساعت 12:16 ق.ظ

این روزا خیلی سرم شلوغه کارا زیاده ولی شکر تو چه خبر خوبی؟؟ شیوا چطوره؟؟؟

امیدوارم همه ی کاراتو مث همیشه به خوبی انجام بدی...هرچند حدیث من استاده واسه خودش
شیوا هم خوبه ...دیروز عقدش بود فقط یه کوچولو باهاش حرف زدم خودم عروسی بودم ..امروزم فقط یه اس داد و مزاحمش نشدم گفتم سرش شلوغه

مسعود 18 - اسفند‌ماه - 1389 ساعت 05:26 ب.ظ http://masoudscience.blogfa.com/

سلام
خوبید؟
انشاا.. که سال جدید سعیمون بر این باشه که کمی آدم تر بشیم.
اگر بخام حرفاتو (بیشترشو) خلاصه کنم در کلام الهی:

یا أیّها الّذین آمنوا لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ»؛ (نساء 29)
ای کسانی که ایمان آورده‌اید اموال یکدیگر را از طرق نامشروع و غلط و باطل نخورید»


(واعبدوا الله و لا تشرکوا به شیئاً و بالوالدین احساناً» (نساء 36)
وخدا را بپرستید و چیزى را با او شریک نکنید و به پدر و مادر نیکى کنید.

سال جدید رو هم به همه همکلاسی های عزیز تبریک میگم.
و آرزوی طول عمر باعزت برای همگی دارم.

شاد و پیروز باشید
بای

سلام
مرسی از حضورتون
منم برای تمامی دوستان سالی خوش و سراسر از خیر و برکت رو میخوام.
امیدوارم تو سال جاری همه به آرزوهای قشنگشون برسن.
بابت کامنتتون ممنون
موفق باشید
یا علی

سوگند 20 - اسفند‌ماه - 1389 ساعت 02:12 ق.ظ

سلام خوبی
به قول بابای سوگند نه
خود سوگند داشت به باباش میگفت فدات


حالا شما به بزرگواری خودت ببخش

لیلا 21 - اسفند‌ماه - 1389 ساعت 09:29 ب.ظ

پسر فاطمه، نور هدی
سبزترین باغ بهار خدا
با تو دل از غصه رها می شود
پاکتر از آینه ها می شود
ای گل گلزار خدا، یا حسن عسکرى (ع)
آینه ی قبله نما یا حسن عسکرى (ع)

عالی بود ...
عید میلاد آقا مبارک عزیزم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد